مارزبان
معنی کلمه مارزبان در لغت نامه دهخدا

مارزبان

معنی کلمه مارزبان در لغت نامه دهخدا

مارزبان. [ زَ ] ( ص ، اِ مرکب ) که زبانی چون مار دارد. بمانند زبان مار. || ( اِ مرکب ) سر دسته گیاهان تیره اختریان و جزو تک لپه ایها است و دارای برگی پهن و ساقه های زیرزمینی است. گلهایش ریز و قرمز و صورتی و نارنجی و زرد است. لسان الحیه. اختر. مارزوان. رجوع به اختر و گیاه شناسی گل گلاب و فرهنگ فارسی معین ذیل اختر شود.

معنی کلمه مارزبان در فرهنگ عمید

گیاهی چندساله با گل های ریز و برگ های پهن که در نقاط مرطوب می روید و مصرف دارویی دارد.

معنی کلمه مارزبان در فرهنگ فارسی

( اسم ) اختر .
که زبانی چون مار دارد

معنی کلمه مارزبان در دانشنامه عمومی

مارزبان (سرده). مارزبان ( نام علمی: Ophioglossum ) نام یک سرده از تیره مارزبانیان است.
مارزبان (گیاه). مارزبان، سرخس مارزبان ( نام علمی: Ophioglossum vulgatum ) نام یک گونه از تیره مارزبانیان است.
معنی کلمه مارزبان در فرهنگ عمید

معنی کلمه مارزبان در دانشنامه آزاد فارسی

مارِ زبان (Ophioglossum Vulgatum)
مارِ زبان
گیاهــی با نـام علمــی Ophioglossum vulgatum. L از تیرۀ نهان زادان آوندی به ارتفاع دَه تا پانزده سانتی متر دارای ریزوم کوچک و برگ حامل هاگدان ها. در نواحی مختلف اروپا و آسیا (شمال ایران) می روید. کلیه قسمت های گیاه اثر التیام دهنده، مقوی و بندآورندۀ خون دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه مارزبان

همچون همهٔ ساحران، گندالف چوبدستی با خود به همراه داشت. این چوب‌دستی برای ایجاد جادوهایی خاص لازم بود. بیشتر اوقات این چوب‌دستی برای متمرکز کردن جادویش در یک نقطه بکار می‌آمد مثل ایجاد نور ثابت. اینکه این وسیله چقدر در قدرت ساحران تأثیر می‌گذارد نامشخص است ولی گریمای مارزبان تأکید کرده بود که به او اجازه ندهید که چوبدستی‌اش را همراه خود به تالار ادوراس بیاورد چون بدون آن قدرتش محدود خواهد شد؛ و احتمالاً او این قضیه را از سارومان آموخته بود.