مارتن

معنی کلمه مارتن در لغت نامه دهخدا

مارتن. [ت َ ] ( ص مرکب ) کسی که تنش مثل مار باشد. ( آنندراج ).آنکه تن و بدن وی مانند مار باشد. ( ناظم الاطباء ).
مارتن. [ ت ِ ] ( اِخ ). تئودور هوتسما. رجوع به مارتین شود.

معنی کلمه مارتن در فرهنگ فارسی

هانری تاریخدان و سیاستمدار فرانسوی ( و. ۱۸۱٠ ف. ۱۸۸۳ م . ) . وی مولف [ تاریخ فرانسه ] است و بعضویت فرهنگستان فرانسه برگزیده شد .
آنکه بدنش بشکل و هیئت مار باشد .
تیودورهوتسما

جملاتی از کاربرد کلمه مارتن

پس از انحلال، «جزایر کارائیب هلند» شامل بونیر, سینت یوستیشس و سیبا شهرداری‌های ویژه‌ای در خود هلند شدند، و کوراسائو و سینت مارتن به همراه آروبا که در ۱۹۸۶ از آنتیل هلند جدا شده بود، کشورهایی قانونی درون پادشاهی هلند شدند.
اوگوست مارتن ژولین بریکتو (۱۸۷۳- ۱۹۳۰ م.) مستشرق بلژیکی. وی از سال ۱۹۰۰ م. به تدریس در دانشگاه لیژ پرداخت و مقارن زمان مرگش استاد زبان و تاریخ عبری، عربی، فارسی و ترکی در آن دانشگاه بود.
در مارس ۱۹۹۹ برای نخستین‌بار یک مقام رسمی استرالیایی اعتراف کرد که گزارش روزنامه‌ها از توافق فوق محرمانه یوکی‌یواس‌ای درست است. مارتن بردی، رئیس اداره سیگنال‌های دفاعی (امروزه اداره سیگنال‌های استرالیا) به کانال ۹ این کشور گفت که بر پایه توافق یوکی‌یواس‌ای، استرالیا با سازمان‌های شنود الکترونیک همتای خود با دیگر کشورها همکاری می‌کند.
در ۲ دسامبر سال ۱۹۹۰ در مارتن بین‌المللی کالیفرنیا که در ساکرامنتو - کالیفرنیا برگزار شده بود، وحید کریم رکورد ملی را با ۲ ساعت و ۲۸ دقیقه و ۴۶ ثانیه در مسابقه مارتن ثبت کرد.
چو نزدیک باشد متر مارتن بر او بسی کرد مر گوش بینیش بو