مارت
معنی کلمه مارت در لغت نامه دهخدا

مارت

معنی کلمه مارت در لغت نامه دهخدا

مارت. ( اِ ) ماه قیصری ، اول آن مطابق است تقریباً با اول آذرماه رومی و بیست و هشتم ( 28 ) اسفند ماه جلالی و سیزدهم ( 13 ) مارس فرانسوی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه مارت در فرهنگ فارسی

سنت خواهر حضرت مریم و [ لازار ] عید ۲۹ ژوئیه بیاد اوست .
ماه قیصری

معنی کلمه مارت در دانشنامه عمومی

مارت (تورینگن). مارت ( به آلمانی: Marth ) یک شهر در آلمان است که در آیشسفلد واقع شده است. مارت ۳۶۲٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه مارت در فرهنگ فارسی

جملاتی از کاربرد کلمه مارت

دشمنت را زرمح چون مارت همچو کژدم دو دست بر سر باد
مشو ایمن که هست افسرده مارت بجنبش تیره سازد روزگارت
گر بود اندر بن غاریت جای حلقه ی مارت شده زنجیر پای
تو ضحاکی و مارت از دوش خاست ولی نوشت از چشمه نوش خواست
همیشه همچو کژدم جان گزا باش که تا باشد چو مارت جامه دیبا
از ریختن خون ‌کسان چاره نداری ضحاکی و بر دوش تو مارت ز دوگیسو
کشور ضحاکی و آرد دمار از ما، دو مارت آتش نمرودی و مرغِ دل گردون کبابت
گر بود اندر بن غاریت جای حلقه مارت شده زنجیر پای
جهان دشمن زمان سخت آسمان دور غریب کربلا مارت بمیره
در گیر و دار همین مسائل بابی به زنی دمدمی مزاج و سرخوش به نام لی لی با بازی مارت کلر بر می خورد.
پرنیان خویی و دیباروی و از بخت من است مارت از دیبا و خار از پرنیان انگیخته