مادر موسی

معنی کلمه مادر موسی در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] مادر موسی یا یُوکابَد از زنانی است که خدا به او وحی یا الهام کرده است. نام مادر موسی در قرآن با داستان تولد موسی(ع) همراه شده است. مادر موسی برای حفظ جان فرزندش به امر خدا موسی را در صندوقی قرار داد و در رود نیل انداخت. چگونگی بازگشت موسی به دامان مادرش نیز از داستان های مطرح در قرآن است.
اسم مادر موسی در قرآن نیامده؛ ولی در برخی تفاسیر و قصص القرآن با عنوان یوکابَد (به معنای خداوند دارای مجد است)، یوخاند یوخابید، نخیب و افاحیه معرفی شده است. در تورات، یوکابد از نسل لاوی پسر یعقوب است. براساس تورات او با برادرزاده خود عمران (یا عمرام) ازدواج کرد و موسی(ع) و هارون فرزندان این دو هستند. در میان برخی از عوام، افسانه ای درباره نام مادر موسی ساخته شده است. محمدجواد مغنیه در التفسیر الکاشف آورده است فردی با استفاده از داستان، قفلی که مادر موسی بر صندوق بچه اش زد، افسانه ای ساخته که اگر نام مادر موسی را بر هر قفلی بخوانند باز خواهد شد و بسیاری از مردم ساده لوح نیز بدان اعتقاد پیدا کرده اند.
در تفسیر قمی آمده است زمانی که مادر موسی باردار شد کسی از این بارداری تا زمان وضع حمل مطلع نشد. این در حالی بود که فرعون به خاطر ترس از ظهور مردی از بنی اسرائیل که حکومت او را نابود می کند، بر زنان بنی اسرائیل موکلانی قرار داده بود که اگر فرزند پسری آوردند خبر دهند و آن پسران را زنده نمی گذاشت. زمانی که موسی(ع) به دنیا آمد مادرش بر حال او گریه کرد؛ ولی محبت موسی بر قلب زنی که موکل مادر او بود افتاد و خبر تولد موسی را مخفی نگاه داشت. با وجود مخفی ماندن تولی موسی، ترسی در جان مادر موسی بود؛ به همین دلیل خداوند به او وحی (الهام)) کرد فرزندش را (که شیرخوار بود) به دریا (رود نیل) بیندازد و به او وعده داد طفلش را به وی بازمی گرداند و موسی را از پیامبران قرار می دهد. در آیه ۷ سوره قصص اشاره به وحی به مادر موسی شده است. مفسران ماهیت این وحی را همان الهام و افکندن مطلب به دل کسی دانسته اند. مادر موسی، به فرمان خدا موسی را در صندوقی قرار داد و آن را به رود نیل سپرد و خواهرش را در پی آن فرستاد. صندوق به شعبه ای از رود نیل وارد شد که به قصر فرعون می رفت و ملازمان فرعون صندوق را از آب گرفتند. زمانی که آسیه زن فرعون کودک را در صندوق دید، محبت موسی به دل او افتاد و از فرعون خواست او را به فرزندی برگزیند. مفسران این صندوق را همان تابوتی می دانند که موسی(ع) زمان مرگ خود الواح و زره خود را در آن قرار داد و به وصی خود یوشع بن نون سپرد. این تابوت برای بنی اسرائیل مقدس بود و به آن تبرک می جستند؛ ولی به دلیل فراموش کردن ارزش آن، خداوند صندوق را از بنی اسرائیل پس گرفت و آنان را دچار سختی و عذاب کرد و جالوت را بر آنان مسلط ساخت تا زمانی که از پیامبر خود درخواست کردند از خداوند فرماندهی بر ایشان برانگیزد و عزت گذشته خود را بازیابند.

جملاتی از کاربرد کلمه مادر موسی

و قالَتْ لِأُخْتِهِ مادر موسی گفت خواهر او را قُصِّیهِ. بر پی موسی ایست فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ ان خواهر موسی را از دور بدید وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ (۱۱) و ایشان نمی‌دانستند.
تا بود چون مادر موسی و هارون تاج دین بدسگال هر دو چون فرعون و چون قارون بود
شیر ده ای مادر موسی ورا واندر آب افکن میندیش از بلا
«إِذْ أَوْحَیْنا إِلی‌ أُمِّکَ ما یُوحی‌» وحی اینجا بمعنی الهامست. چنان که گفت: «وَ أَوْحی‌ رَبُّکَ إِلَی النَّحْلِ» ای الهمناها ما یلهم من الصواب حتّی فعلت ما فعلت. و روا باشد که بمعنی رؤیا بود، ای اریناها فی المنام «أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ»، جایی دیگر گفت: «فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ». نام مادر موسی بو خاید است و از فرزندان لاوی بن یعقوب بود ویم نامی است نیل را علی الخصوص. اما قصه ولادت موسی بر شرط اختصار آنست که فرعون خوابی دید هائل، معبّران گفتند تعبیر این خواب آنست که در بنی اسرائیل کودکی پدید آید که بدست وی قاعده ملک تو خراب شود و نظام کار تو گسسته گردد، فرعون گفت تدبیر چیست؟ گفتند تدبیر آن است که هر کودک نرینه که در وجود آید از بنی اسرائیل آن را هلاک کنی. روزگاری بگذشت که اطفال ایشان را میکشتند و پیران و جوانان که بودند از دنیا می‌رفتند، پس سروران آل فرعون همه بهم آمدند گفتند، مهینان بنی اسرائیل نماندند و کهینان را میکشند، نه بس روزگار کسی از ایشان نماند و ما را مزدور و کارگر نباشد، و برنج آئیم، تدبیر آنست که یک سال کشیم و یک سال نه. پس تقدیر الهی چنان بود که هارون برادر موسی آن سال که نمی‌کشتند از مادر در وجود آمد و دیگر سال که می‌کشتند بموسی بارور گشت. چون زادن موسی نزدیک آمد زنی بود قابله و بر باروران زنان موکّل بود از جهت فرعون تا هر کودکی را که زادندی بفرعون گفتی و او را هلاک کردی، این قابله دوست مادر موسی بود، در وقت زادن او را بخواند و گفت: دوستی تو امروز بکار آید، ما را همی بینی که در چه حالیم، مرا یاری ده و ستر کن. چون موسی از مادر بوجود آمد قابله در وی نگریست نوری دید میان ذو چشم وی، شیفته آن نور و آن جمال وی گشت گفت: ای فلانه تا این ساعت بر آن بودم که فرزندت در دست فرعون نهم تا او را بکشد، اکنون از آن نیّت بگشتم، که این فرزند چشم و چراغ منست، میوه دل و جان منست.
چنان کز هاتف غیب آمد از فرعونیان پنهان بگوش مادر موسی ندای فاقذ فی فی الیم
وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسی‌ فارِغاً و دل مادر موسی بهمه‌ئی با اندوه موسی پرداخت إِنْ کادَتْ لَتُبْدِی بِهِ تا آن گه که کامستید که در گریستن و زاریدن موسی را نام برید و باز خوانید لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلی‌ قَلْبِها اگر نه آن بودی که ما دل‌ او محکم کردیم لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (۱۰) تا بگرود او.
کای مادر موسی معانی فارغ شو و «فاقذ فیه فی‌الیم»