مادر زاده

معنی کلمه مادر زاده در لغت نامه دهخدا

مادرزاده. [ دَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مادرزاد. ( آنندراج ). و رجوع به مادرزاد شود.

معنی کلمه مادر زاده در فرهنگ فارسی

۱- برادر یا خواهری که با شخصی از شکم یک مادر زاییده شده هم شکم . ۲- آنچه که بهنگام تولد با شخص همراه است : کوری مادر زاد خلق مادر زاد : و نابینای مادر زاد روشن گردانید .

جملاتی از کاربرد کلمه مادر زاده

چه مردمان آنجا نیز چنان معروف بوده اند. همچنین ممکن است امی منسوب به ام به معنی مادر بود. یعنی وی همچنان بوده است که از مادر زاده شده یعنی نوشتن نیاموخته است. بدین ترتیب، زمانی که گوئیم پیامبر ما امی است، یکی از این سه وجه منظور است.
امیر خسرو در شهریور ۱۳۲۳ در زنجان درگذشت و بنا بر وصیت خود در اتاقی که از مادر زاده شده بود، مدفون گشت. او کلیله و دمنه را در کتاب شکرستان خود به نظم کشیده‌است.
عشق و مستی و جنون در طالع ما دیده اند چون ز مادر زاده گشتیم و پدر بگشاد فال
ای آنکه ترا خون شهیدان باده است کی خونخواری چون ز تو مادر زاده است
نیست بود و هست شد، هشیار بود و مست شد شیخنا از نو مگر دیشب ز مادر زاده بود