ماجده

معنی کلمه ماجده در لغت نامه دهخدا

( ماجدة ) ماجدة. [ ج ِ دَ ] ( ع ص ) زن بزرگوار. ( غیاث ) ( آنندراج ). مؤنث ماجد. ( از اقرب الموارد ). رجوع به ماجد شود.

معنی کلمه ماجده در فرهنگ عمید

ماجد (زن ).

معنی کلمه ماجده در فرهنگ فارسی

مونث ماجد، زن بزرگوار، مواجد جمع
( صفت ) مونث ماجد جمع : مواجد .

معنی کلمه ماجده در فرهنگ اسم ها

اسم: ماجده (دختر) (عربی) (تلفظ: mājede) (فارسی: ماجده) (انگلیسی: majede)
معنی: مؤنث ماجد، دارای مجد و بزرگی، بزرگوار، ( مؤنث ماجد )، زنِ بزرگوار

جملاتی از کاربرد کلمه ماجده

غزال فرمهینی فراهانی، شهناز سمیعیان، فریبا جزینی، حسنا محمدی، پریسا کرمی، کیژان شکری، راضیه محمدی نور الدین وند، فرشته کرمی، سوگند احمدی، شهره سلیمانی، زهرا زمانی نژاد، ماجده جعفری، مائده جعفری، دنیا بیدار، آرتمیس مرادی، آنیل سلیمانی، سیده عاطفه نقیب السادات و ماجده ناخدا اصل به عنوان بازیکن.
در این افتتاحیه فرهنگ جهان عرب و همچنین سایر فرهنگ‌های آسیایی و تاریخچهٔ آن‌ها به نمایش گذاشته شد. در این مراسم چندین هنرمند موسیقی مانند جکی چیانگ از هنگ کنگ، سونیدهی چاوهان، ستاره بالیوود هند، ماجده الرومی لبنانی و خوزه کارراس اسپانیایی حضور داشتند. این مراسم با روشن کردن مشعل اصلی در برج اسپایر توسط محمد بن حمد بن خلیفه آل ثانی، فرزند امیر قطر و کاپیتان تیم سوارکاری استقامت قطر به پایان رسید.