مائل

معنی کلمه مائل در لغت نامه دهخدا

مائل. [ ءِ ] ( ع ص ) مایل. چفسان. زنی که خمان و چمان رود از ناز و گردنکشی ،یا مائل است از طاعت خدای و آنچه او را لازم است از حفظ فروج ، یا شانه میلاء می کند که کراهت دارد، یا مایل است بسوی بدی و فساد. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). ج ، مائلات. و رجوع به مائله و مایله و مایل شود.

معنی کلمه مائل در فرهنگ فارسی

( اسم و صفت ) ۱- گراینده بچیزی میل کننده راغب شایق : خری چند مایل به جلهای رنگین ددی چند راغب به آفت رسانی . ( وحشی . چا. امیر کبیر ۲ ) ۲۶۹- خمیده برگردیده . ۳- نزدیک به متمایل به : کتی قهوه یی وشلواری زرد رنگ مایل بسبز پوشیده بود .
مایل چفسان زنی که خمان و چمان رود از ناز و گردنکشی

جملاتی از کاربرد کلمه مائل

راستی را تا ببالای تو مائل گشته ایم خانه ی دل را چو گردون زیر و بالا کرده ایم
مشو مائل غیر کاسرار دوست همیشه خود از خود شنیدن نکوست
بزینت در و دیوار نیستم مائل که نقش خانه من، نقش بوریا باشد
دلم بسایه ی دیوار او بود مائل در آن زمان که گِل قالبم بود دیوار
ازان نیلوفرستان آن دو مائل به دوش یکدیگر کرده حمائل