ماءالحیات

معنی کلمه ماءالحیات در لغت نامه دهخدا

ماءالحیات. [ ئُل ْ ح َ ] ( ع اِ مرکب ) ماءالحیوة. شرابی که در آن انواع ادویه حار چون دارچینی و فلفل و جز آن بکار برند و آن نهایت مست کننده بود. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). قسمی شراب که در آن سیب و گلابی و ادویه حاره چون بیخ جوز و زنجبیل و دارچین کنند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || آب زندگانی. منکو. || نام دارویی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ماءالحیوة شود.

جملاتی از کاربرد کلمه ماءالحیات

کرده ز آب خضر شربت ماءالحیات داده به چوب کلیم خاصیت اژدها
دل مرنجان به درد دوست کمال فهو ماءالحیات فیه شفا