مؤالف
جملاتی از کاربرد کلمه مؤالف
با مؤالف جود آن چون کشته و ابر بهار با مخالف تیغ این چون رهن و برق یمان
با، هر مخالف است مؤالف به راستی مانند آفتاب که برخشک وتر زند
شمسه میران و شمع شهریاران بوالخلیل آن مؤالف زو عزیز و آن مخالف زو ذلیل
گر مخالف خواهی ای مهدی درآ از آسمان ور مؤالف خواهی ای دجال یک ره سر بر آر
بر مخالف نیش باش بر مؤالف نوش باش بر معادی چاه باش و بر موالی جاه باش
از لطف خود به جان مؤالف ثواب بخش وز قهر خود به جای مخالف عقاب خواه
ترک و تازی از مخالف تا مؤالف نسپرند راه ایوان همایون گر ازو نبود جواز