لیکون

معنی کلمه لیکون در لغت نامه دهخدا

لیکون. [ کُن ْ ] ( اِخ ) ازمردم آتن که اجیر پی سوت نس والی لیدیه گشت و بر ضد داریوش دوم کمک کرد. ( ایران باستان ج 2 ص 959 و 965 ).

معنی کلمه لیکون در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
کون (۱۳۹۰ بار)ل (۳۸۴۲ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه لیکون

مفسّران گفتند عبد اینجا مصطفی (ص) است و فرقان قرآن و عالمین جن و انس که مصطفی (ص) بایشان مبعوث است. لیکون ضمیر عبد است، میگوید: بزرگوار است و با برکت و با عظمت آن خداوندی که قرآن فرو فرستاد بر بنده خویش محمد (ص)، جن و انس را آگاه کند از بعثت و نشور و عاقبت کار دنیا، و قیل: النذیر و المنذر المخبر بوقوع مکروه. و گفته‌اند لیکون ضمیر اللَّه است ای لیکون الذی نزّل الفرقان علی عبده، و هو اللَّه سبحانه للخلایق کلّها منذرا. و در وصف اللَّه منذر رواست که خود میگوید جل جلاله: إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ. جای دیگر گفت:نَّا أَنْذَرْناکُمْ عَذاباً قَرِیباً، و باین تأویل بلفظ عبد جنس بندگان خواهد یعنی جمله رسولهای وی، و بفرقان جمله کتابهای او خواهد.
«اذا دخلت علی اهلک فسلم، لیکون برکة علیک و علی اهل بیتک».
قوله تعالی: قَدْ نَری‌ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ.... الآیة اعلمه انه بمرأی من الحق لیکون متأدّبا بادب الحق، فلمّا استعمل الادب و لم یسأل ما تمنّاه قبله، و لم یزد علی النظر الی السماء، اعطاه افضل ما یعطی السائلین چون خداوند کریم باشد و بنده عزیز بنده را بر شرط ادب دارد و راه عمل بوی نماید، و توفیق دهد، آن گه وی را بآن عمل پاداش دهد، و در آن حرمت داشت بستاید گوید «فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ» «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». همچنین مصطفی را خبر داد که تو بر دیدار مایی، و در مشاهده عزت مایی، نگر تا حرمت حضرت بشناسی و بادب سؤال کنی، لا جرم چون در دل وی حدیث قبله بود بحکم ادب اظهار آن نکرد و آن آرزو در دل میداشت تا از حضرت عزت خطاب آمد فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها آن آرزوی دل تو بدانستیم، و حسن ادب در ترک سؤال از تو بپسندیدیم، و آنچه رضاء تو در آنست از کار قبله ترا کرامت کردیم، ای محمد هر چه در عالم بندگانند همه در طلب رضاء مااند و ما در طلب رضاء تو، همه در جست و جوی مااند و ما خواننده تو، همه در آرزوی نواخت مااند و ما نوازنده تو وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی‌ کعبه اکنون قبله نفس خوددان و ما را قبله جان. چون از حضرت احدیت آن نواختها روان گشت و آن کرامتها در پیوست زبان حال بحکم اشتیاق گفت:
اینست که اللَّه گفت جل جلاله: وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ ابراهیم دیوار می‌برآورد و اسماعیل ساخت در دست می‌نهاد، چون بجای رکن رسید آنجا که حجر اسود نهاده است، گفت یا اسماعیل اذهب فابغ لی حجرا اضعه هاهنا لیکون علما للنّاس. رو مرا سنگی جوی که برینجا نهم تا جهانیان را علمی باشد.
این آهنگ توسط وو لیکون با متن نوشته شده‌ای از ژوی رونکای ساخته شده‌است. در حالی که نسخه انگلیسی توسط چن نینگ یانگ، فیزیکدان چینی-آمریکایی و همسرش، ونگ فن، ترجمه شده‌است.
«أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی‌ غَسَقِ اللَّیْلِ» الصّلاة بالبدن موقّتة و المواصلات بالسرّ و القلب مسرمدة، فانّ المنتظر للصّلوة فی الصّلاة، و الصّلاة فرع باب الرّزق و الوقوف فی محلّ المناجاة و اعتکاف القلب فی مشاهدة التّقدیر و الوقوف علی بساط النّجوی و فرّق اوقات الصّلاة لیکون للعبد عود الی البساط فی الیوم و اللّیلة مرّات.
ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ لا باطل فیه و لا ظلم، بل ینتصف الضّعیف من القویّ و مجیئه حقّ کائن یوجد لا محالة و قد کانوا فیه علی شکّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلی‌ رَبِّهِ مَآباً ای مرجعا حسنا من طاعة یقدّمها و زلّة یجتنبها لیکون المرجع الی الثّواب.