لک و لک

معنی کلمه لک و لک در لغت نامه دهخدا

لک و لک. [ ل ِک ْ ک ُ ل ِ ] ( اِ صوت ) حکایت آواز و صوت کفش آنکه آهسته و پیوسته رود.
- لک و لک افتادن ؛ به این در و آن در یا لک و لک راه افتادن. یا لک ولک توی عالم و دنیا راه افتادن. بی سبب و غرض و فایدتی با دست تهی روی به قصدی آوردن : لک و لک راه افتاده ای که چه ؟

معنی کلمه لک و لک در فرهنگ عمید

کُند، آهسته.
* لک و لک کردن: (مصدر لازم ) [عامیانه]
۱. کند راه رفتن.
۲. کاری را به کندی انجام دادن.

معنی کلمه لک و لک در فرهنگ فارسی

( اسم ) آواز کفش کسی که را رود . یا لک و لک راه افتادن . با دست تهی روی بمقصدی آوردن بدون هدف .

جملاتی از کاربرد کلمه لک و لک

چه سود از فق و فق مویه من چه سود از لک و لک پویه من