لومه
معنی کلمه لومه در لغت نامه دهخدا

لومه

معنی کلمه لومه در لغت نامه دهخدا

( لؤمة ) لؤمة. [ل ُ ءَ م َ ] ( ع ص ) آنکه کار کرده دیگری را حکایت کند. || ( اِ ) افزارهای آماج و ساختگی آن. ( منتهی الارب ). جمله آلات برزگر. ( مهذب الاسماء ). جماعة اداة الفدان. ( از اقرب الموارد ). || آنچه از رخت خانه عاریت ندهند از نغزی آن. ( منتهی الارب ).
لومة. [ ل َ م َ ] ( ع اِ ) کار ملامتناک. یقال : جاء بلومة. || انگبین. ( منتهی الارب ).
لومة. [ ل َ م َ ] ( ع مص ) لوم. سرزنش. سرکوفت. ملام. ملامة. نکوهیدن. ( منتهی الارب ). نکوهش : لومة لائم.
لومة. [ م َ ] ( ع ص ) رجل ٌلومة؛ مرد نکوهیده. || ( اِمص ) «لی فیه لومة»؛ مرا در آن درنگی و نگرانی است. ( منتهی الارب ).
لومة. [ ل ُ وَ م َ ] ( ع ص ) رجل لُومة؛ مرد بسیار ملامت کننده. ( منتهی الارب ). سرزنش کننده.

معنی کلمه لومه در فرهنگ فارسی

پایتخت کشور جمهوری [ توگو ] و بندریست در کنار خلیج گینه ۲٠٠/٠٠٠ سکنه .
رجل لومع مرد بسیار ملامت کننده .

معنی کلمه لومه در دانشنامه عمومی

لومه ( به فرانسوی: Lomé ) پایتخت کشور توگو در غرب آفریقا و از شهرهای گردشگری است.
لومه در سده هیجدهم میلادی توسط مردم قوم اِوِه بنیاد شد و تا سال ۱۸۹۷ روستایی کوچک بود، چندی به پایتختی مستعمره آلمان برگزیده شد. تا اینکه در ۱۹۱۹ لومه به زیر فرمان فرانسه درآمد. با استقلال یافتن توگو در سال ۱۹۶۰ از این پس لومه به صورت یک بندر گسترش یافته درآمد.
هتل های جدید و دانشگاه توگو در آن ساخته شد.
شهر لومه بر کرانه خلیج گینه قرار دارد.
لومه ۸۳۷ هزار نفر جمعیت دارد
بیشتر افراد معروف این شهر فوتبالیست هستند.
این شهر فرودگاه بین المللی، بزرگراه ها و راه آهن دارد که شهر را با شهرهای عمدهٔ ساحلی و داخلی متصل کرده است.
فراورده های عمده این شهر کاکائو، قهوه، روغن نخل است و دارای پالایشگاه می باشد.
• تایپه، تایوان
• بی سیتی، میشیگان، ایالات متحده
معنی کلمه لومه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه لومه در دانشنامه عمومی

معنی کلمه لومه در دانشنامه آزاد فارسی

لومِه (Lomé)
پایتخت، بندر، و مرکز اداری کشور توگو، کنار خلیج بنین، با ۷۴۹,۷۰۰ نفر جمعیت (۲۰۰۳). مرکز صنایع دستی. طلا، نقره، و مرمر است و صنایع فولادسازی و تصفیۀ نفت دارد.

معنی کلمه لومه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَوْمَةَ: سرزنش - ملامت
ریشه کلمه:
لوم (۱۴ بار)
سرزنش.آن نوعا در مقابل چیزی است که به ملامت کننده ناگوار و به ملامت شده نامناسب باشد. مرا ملامت نکنید خود را ملامت کنید. تلاوم: ملامت کردن یکدیگر است . بعضی به بعضی روکردندو همدیگر را سرزنش می‏نموده‏اند. لَوْمَة: به معنی ملامت است . در راه خدا جهاد می‏کنند و از ملامت سرزنش کننده‏ای نمی‏ترسند. ملوم اسم مفعول است . مُلیم: به ضم میم اسم فاعل است به معنی ملامت کننده . ماهی او را بلعید حال آنکه خودش را ملامت می‏کرد که چرا از میان قوم خویش خارج شدم و یا قوم خویش را ملامت می‏کرد که او را به تنگ آورده سبب خروج وی گشتند طبرسی آن را مستحق لوم معنی کرده و گوید: ملیم آن است کار را ملامت آور کند ولی ظاهرا این درست نیست زیرا اسم مفعول آن ملام است پس ملیم به معنی ملامت کننده است. . فرعون و لشکریانش را گرفته و به دریا انداختیم حال آنکه خویشتن را ملامت می‏کرد که چرا از حق منصرف گشته است. مجمع این رامثل سابق گفته است.

جملاتی از کاربرد کلمه لومه

و اما نبات بدان معنی است که در کار دین درست یقین و ثابت‌قدم باشد و کاری که از برای نظر خلق و ملامت و تغییر ایشان از آن روی نگرداند و از کس نترسد که خاصیت خاصگان حق این است که «یجاهدون فی سبیل‌الله و لا یخافون لومه لائم».
در طول قرون وسطی از اپیکور به عنوان فیلسوفی تحصیل‌کرده یاد می‌کردند، ولی در فرهنگ عامه به صورت دربان باغ خوشی‌ها و «مالک آشپزخانه، میخانه و فاحشه‌خانه» تصور می‌شد. اپیکور در کتاب‌های ازدواج مرکوری و فیلولوژی اثر مارتیانوس کاپلا (قرن پنجم)، پولیکراتیکوس اثر جان سالزبری (۱۱۵۹)، میرور د لومه اثر جان گاور و حکایت‌های کنتربری اثر جفری چاسر با چنین ماسکی ظاهر شده‌است. اپیکور و شاگردانش همچنین در دوزخ اثر دانته آلیگیری در ششمین سیاه‌چال جهنم ظاهر می‌شوند، جایی که در تابوت‌های شعله‌ور زندانی هستند، زیرا به این باور رسیده‌بودند که روح با بدن می‌میرد.