معنی کلمه لوغ در لغت نامه دهخدا
لوغ. ( اِ ) بام غلطان. ( فرهنگ نعمةاﷲ ).
لوغ. ( اِمص ) لوغیدن. دوشیدن بود به عبارت ( به زبان ) ماوراءالنهر. ( فرهنگ اسدی چ پاول هورن ). و در نسخه خطی همین فرهنگ که نزد من است و متعلق به مرحوم محمدباقر میمندی خسروی بوده مینویسد: لوغ و لوغیدن دوشیدن و آشامیدن بود به زبان ماوراءالنهر و در برهان قاطع برآشامیدن «و ریختن » هم اضافه می کند و در فرهنگ شعوری و سروری مینویسد: «و می لوغد یعنی می آشامد» و فرهنگ سروری میگوید در مؤید وفرهنگ و زفانگویا، به معنی آشامنده و دوشنده نیز آمده و معنی اخیر را برهان نیز دارد و در فرهنگ نعمةاﷲاضافه می کند: طام یواغی ، یعنی شول طشدر که دُرّ طاملر او زرنده طپرغن دُز ایدرلر و شاهد در فرهنگها عموماً به تقلید فرهنگ اسدی شعر منجیک است :
من ز هجای تو باز گشت [ بود ] نخواهم
تات فلک جان و خواسته نکند لوغ.
ولی من نمیدانم این کلمه دراین شعر چگونه معنی دوشیدن یا آشامیدن میدهد!؟