لوحش الله
معنی کلمه لوحش الله در فرهنگ فارسی
در اصل لا او حشه الله بود و معنی آن وحشت ندهد او را الله تعالی .
جملاتی از کاربرد کلمه لوحش الله
ز رکن آباد ما صد لوحش الله که عمرِ خضر میبخشد زلالش
خبر مقدم علی اصغر ز سفر می آید لوحش الله که به همراه پدر می آید
از رتبه عشق لوحش الله کش عرش کمینه آستان است
رهروان را برد تا دیر مغان لوحش الله از صفای پیر عشق
چه گفتم لوحش الله چون ز رخ پرده براندازی جهان را زیب و فر بخشی و عالم را بیارایی
دل ما دیده بسی دلبر وآمد برتو لوحش الله که چه صافی دل وصاحب نظریم
یار عاشق کشته لیکن کشته در خاک مزار لوحش الله ورد گشته در هوای روی یار
مست و بیپروا به یغما میروی لوحش الله خوب و زیبا میروی
کی رقیب از دست دادی دوش یک دم دامنش را لوحش الله خوش جدا افتادگنج از مارم امشب
عیش خوش ما بی تو ندارد آبی سلطان وجود لوحش الله از تو