معنی کلمه لوح محو و اثبات در دانشنامه اسلامی
در متون اسلامی از چندین کتاب که مربوط به جهان خلقت و عالم تکوین است، خبر داده شده که سرنوشت انسان و جهان را دربرگرفته و از تولد و مرگ اشخاص تا پیدایش و زوال تمدن ها، و از سعادت و شقاوت انسان ها تا قسمت روزی میان آن ها و بالاخره هر حادثهای که برای هر انسانی اتفاق میافتد، در آن کتاب ها با قلم تقدیر رقم زده شده است و در مقابل آن قرآن کریم قرار دارد که کتاب تشریعی خداوند است، یکی از این کتاب ها لوح محو و اثبات است که محل ثبت حوادث و اتفاقاتی است که به مرحلهی فعلیت خواهد رسید و به طوری که از نامش پیداست آن چه در آن نوشته شده قابل تغییر و تبدیل است و نیز کتاب یا صفحه ای به نام لوح محفوظ است که هیچ تغییری در آن رخ نمی دهد؛
در آیه زیر از هر دو کتاب یاد شده است:
«یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ» «خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات میکند؛ و امّ الکتاب (لوح محفوظ) نزد اوست»!
طبق این آیه، خداوند در عالم تکوین دو کتاب دارد: یکی کتابی است که هر گاه بخواهد، چیزی را که در آن ثبت شده میزداید و یا چیزی را که در آن نیست ثبت میکند، یعنی مربوط به تغییراتی است که در قضای الهی حاصل میشود و دیگری کتابی است که ریشهی تمام پدیدههای عالم است و نوشتههای آن قابل تغییر نیست
در مقابل لوح محفوظ، لوح محو و اثبات قرار دارد که مظهر قدرت مطلقه خداوند است و محتوای این لوح قابل تغییر و دگرگونی و پاک کردن و نوشتن مجدد است. آن چه در این لوح نوشته شده صورت تعلیقی و شرطی دارد و به این شکل است که اگر چنین شود چنان خواهد شد و اگر نشود نخواهد شد. علامه مجلسی چنین مثال میزند که مثلا برای زید پنجاه سال عمر نوشته شده ولی به این صورت که اگر صله رحم کند، شصت سال خواهد بودو اگر قطع رحم کند، چهل سال خواهد بود پس اگر او صله رحم کرد، در آن کتاب پنجاه سال محو و شصت سال ثبت خواهد شد .
باید دانست که خداوند دو نوع قضا و یا تقدیر دارد یکی قضای حتمی و دیگر قضای تعلیقی و در مثال بالا مرگ زید قضای حتمی و تغییر ناپذیر است ولی زمان مرگ او قضای تعلیقی و قابل تغییر است و گاهی از آن به اجل مسمی و اجل معلق تعبیر میشود.
لوح محو و اثبات در قرآن
در آیهای که مربوط به لوح محو و اثبات است و در آغاز این گفتار آوردیم، عبارت «یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ» به روشنی دلالت دارد که قضای الهی قابل تغییر است و چنین نیست که قضای الهی، قدرت او را محدود کند و او نتواند کاری بر خلاف قضای خودانجام دهد. این مطلب، عقیده یهود را نفی میکند که میگفتند خداوند جهان را براساس یک سلسله قوانین کلی آفرید و دیگر نمیتواند در آن تغییر بدهد و همین قوانین دست خدا را بسته است!
در قرآن کریم از این عقیده باطل یهود که اقتباسی از سخن برخی از فلاسفه یونان است، پاسخ داده شده و در چندین آیه به گستردگی و نامحدود بودن قدرت خدا تاکیدشده است. طبق این آیات، دستان خدا باز است و هر چه را که بخواهد میکند و هر روز کار جدیدی از او سر میزند:
«وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدیهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ وَ لَیَزیدَنَّ کَثیرًا مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیانًا وَ کُفْرًا وَ أَلْقَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ کُلَّما أَوْقَدُوا نارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی اْلأَرْضِ فَسادًا وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ» «و یهود گفتند: دست خدا (با زنجیر) بسته است. دستهایشان بسته باد! و به خاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هر گونه بخواهد، میبخشد! ولی این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنها میافزاید. و ما در میان آن ها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم. هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و برای فساد در زمین، تلاش میکنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.»
«إِنَّ اللّهَ یَفْعَلُ ما یُریدُ» «خدا هر چه را اراده کند انجام میدهد.»
«یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی شَأْنٍ» «هر آن کس که در آسمان ها و زمین است از او درخواست کمک میکند او هر روزی درکاری است».
با توجه به این آیات و آیات مشابه دیگر، خداوند همواره در حال انجام کار جدیدی است و بر خلاف عقیده یهود و بعضی از فلاسفه که خدا را مانند یک حاکم معزول میدانند که اسیر قوانین خود ساخته است، خدا هر لحظهای میتواند قضا و تقدیر نوشته شده را تغییر بدهد و لوح محو و اثبات جایگاه این تغییرهاست.
تاثیر اعمال بر تغییرات سرنوشت
این حقیقت در قرآن کریم به صورت های دیگری هم بیان شده است و در آیاتی از قرآن از تغییر سرنوشت برخی از اشخاص و جامعهها خبر داده و خاطر نشان کرده است که گاهی قضای الهی بر چیزی تعلق گرفته ولی در اثر عوامل خاصی آن قضا تغییر داده شده است. از جملهی این موارد جریان یونس است که هم درباره شخص او و هم درباره قوم او از چنین تغییری خبر داده شده است:
«فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحینَ لَلَبِثَ فی بَطْنِهِ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ» «و اگر او (یونس) از تسبیحگویان نبود، در شکم آن ماهی تا روزی که مردم برانگیخته شوند میماند».
«فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إیمانُها إِلاّ قَوْمَ یُونُسَ لَمّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی حینٍ» «پس چرا مردم آبادی ایمان نیاوردند که تا ایمانشان به آنان سودی بدهد(آنها به موقع ایمان نیاوردند) مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند، عذاب خواری در زندگی دنیا را از آنان برداشتیم و آنها را تا زمانی معین برخوردار کردیم»
علاوه بر چنین آیاتی که درباره شخص یا قوم خاصی نازل شد، در چندین آیه از قرآن به طور کلی تغییر قضای الهی و سرنوشت مردم به وسیلهی کارهای خوب یا بد آنها مورد تاکید واقع شده است:
«لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوْءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ» « برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا -حوادث غیر حتمی- حفظ میکنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آن که آنان آن چه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!»
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ» «واگر مردم آبادی ها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میکردند، برکت هایی از آسمان وزمین برای آنان میگشودیم ولی تکذیب کردند، پس آنان را به سبب آنچه انجام دادند مؤاخذه نمودیم».
همچنین در روایات بسیاری، از تاثیر اعمال خوب یا بد مانند حسن خلق و صله رحم و صدقه دادن و یا گناهان ویژه در سرنوشت انسان و فراخی و تنگی روزی و بلندی و کوتاهی عمر مطالب روشن کنندهای آمده است. جایگاه این تغییرات که در قضای الهی صورت میگیرد، همان لوح محو و اثبات است و آن کتابی است که حوادث روزمره و اتفاقاتی که برای بشر رخ میدهد در آن ثبت شده و شاید در آیاتی که در زیر میخوانیم منظور از کتاب همان لوح محو واثبات باشد:
«وَ اللّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْواجًا وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثی وَ لا تَضَعُ إِلاّ بِعِلْمِهِ وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاّ فی کِتابٍ إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرٌ» « خداوند شما را از خاکی آفرید، سپس از نطفهای؛ سپس شما را به صورت زوج هایی قرار داد؛ هیچ جنس مادهای باردار نمیشود و وضع حمل نمیکند مگر به علم او، و هیچ کس عمر طولانی نمیکند، یا از عمرش کاسته نمیشود مگر این که در کتاب (علم خداوند) ثبت است؛ این ها همه برای خداوند آسان است.».
«ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی اْلأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ إِلاّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیر» «هیچ مصیبتی (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد مگر این که همه آن ها قبل از آن که زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است؛ و این امر برای خدا آسان است!»
ما از کیفیت لوح محو و اثبات بیخبریم ولی میدانیم که آن از جنس قلم و کاغذ معمولی نیست بلکه حقیقتی مانند عرش و کرسی است و در ملکوت عالم جای دارد.
نتیجه
...