لمس شدن

معنی کلمه لمس شدن در لغت نامه دهخدا

لمس شدن. [ ل َ ش ُ دَ] ( مص مرکب ) فالج گونه شدن. بی حس و بی حرکت ارادی گشتن اندامی. لَس شدن. بی حس و حرکت شدن عضوی : دستم لمس شده است ؛ حرکت نمیکند.

معنی کلمه لمس شدن در فرهنگ معین

( ~ . شُ دَ ) (مص ل . ) بی حس و حرکت شدن .

معنی کلمه لمس شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) بی حس و حرکت شدن فالج گشتن .
فالج گونه شدن . بی حس و بی حرکت ارادی گشتن اندامی .

معنی کلمه لمس شدن در ویکی واژه

بی حس و حرکت شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه لمس شدن

اولتراموس ریپابلیسنسیس تنها در فسیلی واقع در سمت بخش هولوتایپ، نمونه‌ای با شمارهٔ یو دابلیو بی ام ۷۷۵۳۲ یافت شده است که اکنون در مجموعهٔ موزهٔ تاریخ طبیعت و فرهنگ بورک، سیاتل، واشینگتن، واشینگتن نگهداری می‌شود. این نمونه، به عنوان یک فسیل فشرده شده در سیلتی شیل (سنگ) زرد مایل به خاکستری نگهداری می‌شود و به سبب آسیب‌دیدگی در اثر لمس شدن در فرایند تشکیل کوه کلوندیک در ۱۹۹۳، بوسیلهٔ وسلی ور ترمیم شده است. شکل گیری این فسیل، تقریباً به ایپرزین، عصر ایپرزین بر می‌گردد و به‌طور تقریبی دارای عمری حدود ۴/۴۹ میلیون سال است.