لمز

معنی کلمه لمز در لغت نامه دهخدا

لمز. [ ل َ ] ( ع مص ) آشکار شدن پیری در کسی. || اشاره کردن به چشم و مانند آن. اشاره با چشم یا سر و مانند آن. همز.نبز. || عیب کردن. منه قوله تعالی : منهم من یلمزک فی الصدقات. ( قرآن 58/9 ). عیب نهادن بر. نَبْز. || زدن. || دور کردن. || سپوختن. ( منتهی الارب ). || فرمان دادن. ( دزی ).

معنی کلمه لمز در فرهنگ عمید

با گوشۀ چشم اشاره کردن و چیزی گفتن.

معنی کلمه لمز در فرهنگ فارسی

عیب کردن ازکسی، باگوشه چشم اشاره کردن
آشکار شدن پیری در کسی یا عیب کردن .

معنی کلمه لمز در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَا تَلْمِزُواْ: عیب جویی نکنید (ازمصدر لمز به معنی آگاه ساختن شخصی از عیبش)
معنی لُّمَزَةٍ: بسیار عیب جو - بسیار ایرادگیر- بسیار بدگو(اصل ماده همز به معنای شکستن است ، و کلمه لمز نیز به معنای عیب است پس همزه و لمزه هر دو به یک معنا است . ولی بعضی گفتهاند : بین آن دو فرقی هست ، و آن این است همزه به آن کسی گویند که دنبال سر مردم عیب میگوید و ...
معنی هُمَزَةٍ: کسی که بدون جهت و بسیار به دیگران طعنه میزند و عیبجویی و خردهگیریهایی میکند که در واقع عیب نیست (اصل ماده همز به معنای شکستن است ، و کلمه لمز نیز به معنای عیب است پس همزه و لمزه هر دو به یک معنا است . ولی بعضی گفتهاند : بین آن دو فرقی هست ، و آن این ...
معنی یَلْمِزُکَ: بر تو خرده میگیرند- از تو عیب جویی می کنند(اصل ماده همز به معنای شکستن است ، و کلمه لمز نیز به معنای عیب است پس همزه و لمزه هر دو به یک معنا است . ولی بعضی گفتهاند : بین آن دو فرقی هست ، و آن این است همزه به آن کسی گویند که دنبال سر مردم عیب میگوید و...
معنی یَلْمِزُونَ: عیب جویی می کنند - خرده گیری می کنند (اصل ماده همز به معنای شکستن است ، و کلمه لمز نیز به معنای عیب است پس همزه و لمزه هر دو به یک معنا است . ولی بعضی گفتهاند : بین آن دو فرقی هست ، و آن این است همزه به آن کسی گویند که دنبال سر مردم عیب میگوید و خرده...
تکرار در قرآن: ۴(بار)
عیب. در قاموس گفته:«اَلَّلمْزُ: اَلْعَیْبُ وَ الْاِشارَةُ بِالْعَیْنِ» در نهایه نیز عیب معنی کرده، در اقرب الموارد آمده: «لَمَزَهُ لَمْزاً: عابَهُ» همچنین است قول طبرسی در مجمع . بعضی از منافقان در باره صدقات بر تو خرده می‏گیرند اگر از آن داده شوند خوشنود گردند. . بر خودتان عیب نگیرید، درجای خود گفته شده مسلمانان از حیث دین به حکم یک پیکراند لذا عیب بر دیگران عیب بر خویشتن است. . وای بر هر طعنه زن عیب ساز، لمّاز ولمزه به معنی کثیراللمز است.

جملاتی از کاربرد کلمه لمز

وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ... الآیه الجهد بالضم غایة ما یقدر علیه الانسان و بالفتح مصدر جهد فی الامر اذا بالغ، و قیل هما لغتان فبالضم لغة اهل الحجاز و بالفتح لغة اهل نجد. جهد هر کس طاعت اوست، نامی است توان اندک مرد را، یقال: فلان جهید العطاء، زهیده. بو عقیل آن صاع خرما بیاورد. مصطفی فرمود: تا بر سر هم مال صدقات بپاشیدند آن گه لمز منافقان تفسیر کرد، گفت: فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ ای یستهزءون بهم، سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ جازاهم جزاء سخریّتهم حیث صاروا الی النار.
عجب و بخل و حرص و حب جاه ومال هز و همز و لمز و غمز و قیل و قال