لما

معنی کلمه لما در لغت نامه دهخدا

لما. [ ل َ ] ( اِ ) دوائی است که آن را عنب الثعلب گویند. خوردن آن قطع احتلام کند. ( برهان ). سگ انگور. تاج ریزی.
لما. [ ] ( اِخ ) دهی به پنج فرسنگی شمال درّاهان.
لما. [ ل َم ْ ما ] ( ع ق ) هرگاه. ( غیاث ). مگر. چون. ( آنندراج ). هنوز. ( ترجمان القرآن جرجانی ). || یکی از حروف جازمه نافیه استغراقیه. ( غیاث ).

معنی کلمه لما در فرهنگ عمید

عنب الثعلب، تاجریزی، سکنگور.

معنی کلمه لما در فرهنگ فارسی

( اسم ) عنب اثعلب را گویند که یکی از گونه های تاجریزی است که آنرا تاجریزی سیاه نیز نامند ولی در تداول بیشتر به سگ انگورمشهور است . توضیح در فهرست مخزن الادویه لمار نوشته شده است .
هر گاه . هنوز

معنی کلمه لما در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَمَا: چرا که - برای اینکه - چونکه - به این علت که - از آنجا که - هرچه - هرزمان
معنی لَّمّاً: به این صورت که علاوه برسهم خود،سهم دیگران را نیز به خود اختصاص دهد ، و خلاصه هر چه به دستش بیاید بخورد ، چه پاک و حلال باشد و چه خبیث (عبارت "أَکْلاًَ لَّمّاً " یعنی یک جا و کامل خوردن یا به عبارت دیگر بلعیدن)
معنی لَمَّا: وقتیکه - هنوز نه - سوگند می خورم به آنچه- إلّا(در عباراتی نظیر "فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ "معنی "وقتیکه" می دهد. در عباراتی نظیر "وَلَمَّا یَدْخُلِ ﭐلْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ "معنی "هنوز نه" می دهد در عبارت "وَإِنَّ کُـلاًَّ لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ...
معنی لِمَا: برای آنچه
معنی لَمَّا یَأْتِکُم: هنوزبر شما نیامده
معنی لَمَّا یَأْتِهِمْ: هنوزبر آنان نیامده
معنی لَمَّا یَذُوقُواْ: هنوز نچشیده اند
معنی لَمَّا یَعْلَمِ: هنوز مشخص نکرده است
معنی لَمَّا یَقْضِ: هنوز به انجام نرسانده - هنوز به جا نیاورده است
معنی لَمَّا یَلْحَقُواْ: هنوز نپیوسته اند
ریشه کلمه:
لما (۱۶۵ بار)
. گویند: «لَمَمْتُ الشَّیْ‏ءَ» یعنی آن را جمع و اصلاح کردم در نهج البلاغه خطبه 51 آمده «اَلاَوَاِنَّ مُعاوِیَةَ قادَلُمَةً مِنَ الْغُواةِ» بدانید معاویه جمعی از فریفته گان را (بسوی شما) کشیده. ظاهراً مراد از اکل لمّ آن است که انسان مال خویش و دیگران را بخورد و در خوردن میان حلال و حرام را جمع کند. یعنی همه میراث و مجموع آن را که نصیب خود و ورّاث دیگر است می‏خورید و مال کثیر را دوست می‏دارید. لمم: . مراد از لم در روایات اهل بیت علیهم السلام گناه گاهگاهی است که شخص عادت به آن نکرده، اصرار هم ندارد و گاهگاه از روی غفلت مرتکب می‏شود راغب گفته: «فُلانٌ یَفْعَلُ کَذا لَمَماً» «اَیْ حیناً بَعْدَ حینٍ» درباره این آیه در «کبر» ذیل عنوان کبائر مشروحاً سخن گفته‏ایم.
لَمَّا بر سه وجه باشد یکی آنکه مخصوص مضارع است و مثل «لم» جزم می‏دهد و معنی آن را به ماضی قلب می‏کند و غالباً منفی آن نزدیک به حال است مثل . بلکه هنوز عذاب را نچشیده‏اند. دوّم: ظرف است به معنی حین و به قول ابن مالک به معنی «اذ» و مخصوص است به ماضی مثل . سوّم حرف استثناست به معنی «اِلّا» و بر جمله اسمیّه داخل شود مثل . (اقرب). عاصم و غیره «لَمَّا» را در آیه مشدّد و دیگران مخفّف خوانده‏اند آن در صورت اوّل به معنی «اِلّا» و «اِنْ» نافیه است یعنی: نیست هیچ نفسی مگر آنکه آن را حافظی است و در دوّم«ان» مخفّف از ثقیله است.

جملاتی از کاربرد کلمه لما

«لولاک لما خلقت الافلاک، لولاک لما کان سمک و لا سماک».
ابراهیم بن علی بن احمد فهری شهرت‌یافته به شیوهٔ نام‌بَریِ ابواسحاق شریشی بونَسی (۱۱۷۷–۱۲۵۳م) ادیب اندلسی بود. در روستای بونس، شریش زاده شد. التعریف و الإعلام فی رجال ابن هاشم، التبیین و التنفیح لما ورد من الغریب فی کتاب الفصیح و کنز الکتاب از آثار اوست.
ارید وصاله و یرید هجری فأترک ما ارید لما یرید
«فقد وضح ان الاول لا جنس له، و لا ماهیة له، و لا کیفیة له، و لا کمیة له، و لا این له، و لا متی له، و لا ندّ له، و لا شریک له، و لا ضدّ له، تعالی و جلّ و انه لا حدّ له، و لا برهان علیه، بل هو البرهان علی کل شیء، بل انّماعلیه الدلائل الواضحة، و انّه اذا حققته فانّما یوصف بعد الانیة بسلب المشابهات عنه، بایجاب الاضافات کلّها الیه، فانّ کلّ شیء منه و لیس هو مشارکاً لما منه، و هو مبدأ کل شیءٍ و لیس هو شیئاً من الاشیاء بعد»
«و قد یقال ممکن و یفهم منه معنی آخر، و هو أن یکون الالتفات فی الاعتبار لیس لما یوصف به الشیء فی حال من أحوال الوجود من إیجاب أو سلب بل بحسب الالتفات إلی حاله فی الاستقبال، فإذا کان ذلک المعنی غیر ضروری الوجود و العدم فی أی وقت فرض فی المستقبل فهو ممکن.»
روی عن سفیان قال لما نزل قوله تعالی مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «یا رب زد امتی» فنزل قوله مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً
لیت ابونا آدم یدری به اذنای من جنه لما بکا
آری ما آن کنیم که خود خواهیم، از عین خوف رجا برآریم، و در عین رجا خوف تعبیه کنیم کن لما لا ترجو ارجی منک لما ترجو. ای محمد آنها که دل بر ایشان نهادی که بدعوت تو آشنا گردند، میان تو و ایشان صد هزار خیمه هجران بزنیم، و آنها که بایشان امید نداشتی میان تو و ایشان صد هزار قبّه وصال بربندیم. ای محمد خویشان و تبار را بر تو بیرون آوریم تا چون از نزدیکان جفا بینی دل بر دوران ننهی.