لعنتم

معنی کلمه لعنتم در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
عنت (۵ بار)ل (۳۸۴۲ بار)
«لَعَنِتُّم» از مادّه «عنت» به معنای افتادن در کاری است که انسان از عواقب آن می ترسد، و یا امری است مشقت بار، و به همین جهت هنگامی که به استخوان شکسته فشاری برسد و تولید ناراحتی کند، «عنت» گفته می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه لعنتم

هرکه در روئی چنین آورد تیغ لعنتم از حق بدو آید دریغ
عیان کن اندر اینجا آن نمودار حجاب لعنتم از پیش بردار
خطاب لعنتم یار است در دل وز آن لعنت مرا مقصود حاصل
شب و روزم ز دردت دور مانده میان لعنتم مهجور مانده
من از لعنت نگردم گِردِ هر کس چو من در لعنتم لعنت مرا بس
که حق بگرفت بر من این بهانه که طوق لعنتم باشد نشانه
در اوّل لعنتم کردست محبوب بآخر دارمش امّید مطلوب
حقیقت جان جانها لعنتم کرد ولیکن آخر اینجا رحمتم کرد
نمود لعنتم اینجا تو کردی در اینجاگه مرا رسوا تو کردی
ور اهل لعنتم به سیاست خطاب کن تا نام خاکسارم همه دیو لعین کنند