لعلین
معنی کلمه لعلین در فرهنگ عمید
معنی کلمه لعلین در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه لعلین
شدم در گلستان و با گل بگفتم جهاز از کی داری که لعلین قبایی
نی سرو سرگردانمی، نی سنبل رقصانمی نی لالهٔ لعلین قبا نی زعفران زردمی
گوئی اندر دل لعلین قدحی دست نقاش زد از مشک رقم
کودکی لعلین قبایی خوش لقایی شکری سروقدی چشم شوخی چابکی برجستهای
گذشتی رنج نابوده گرفتند می لعلین آسوده گرفتند
بیا ای یار لعلین لب دلم گم گشت در قالب دلم داغ شما دارد یقین پیش شما باشد
دلم آهن همیخاید از آن لعلین لبی که او کنار لطف بگشاید میان حلقه مستانه
سر خوش از بادهٔ تو خم شکنی نیست که نیست مست لعلین تو شیرین سخنی نیست که نیست
ای گل تو اینها دیدهای زان بر جهان خندیدهای زان جامهها بِدریدهای ای کربز لعلین قبا
من دوش دیدم سر دل اندر جمال دلبری سنگین دلی لعلین لبی ایمان فزایی کافری