لعاب دار

معنی کلمه لعاب دار در لغت نامه دهخدا

لعابدار. [ ل ُ ] ( نف مرکب ) دارای لعاب. مواد و دانه هایی دارای چسبندگی پس از تر نهادن ، چون : اسفرزه و قدومة و بارهنگ و سپستان و به دانه و صمغها و جز آن.

معنی کلمه لعاب دار در فرهنگ معین

(لَ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) ۱ - دارای لعاب . ۲ - لعابی .

معنی کلمه لعاب دار در فرهنگ عمید

۱. آنچه دارای لعاب باشد.
۲. دانه هایی که در آب لعاب ایجاد می کنند، مانند اسفرزه و بهدانه.

معنی کلمه لعاب دار در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه دارای لعاب است . یا دانه های لعاب دار. دانه هایی مانند اسفرزه قدومه بارهنگ سپستان به دانه و انواع صمغ که پس از ترشدن چسبندگی یابند . یا ظروف لعاب دار . ظرفهایی که روی آنها را با ورقه ای از لعاب پوشانیده باشند .

معنی کلمه لعاب دار در فرهنگستان زبان و ادب

{mucilaginous} [زیست شناسی- علوم گیاهی] محتوی لعاب، شبیه به لعاب یا مرکب از آن متـ . لعابی

معنی کلمه لعاب دار در ویکی واژه

دارای لعاب.
لعابی.

جملاتی از کاربرد کلمه لعاب دار

در دی‌ماه سال ۱۳۹۹ تعداد ۴۹ آجر لعاب دار مربوط به تپه قلایچی بوکان از کشور سوئیس به موزه ملی ایران منتقل شد. تعداد آجرهای یافت شده از قلایچی بوکان به تعداد ۴۵۰ قطعه آجر می‌رسد.