لجباز

معنی کلمه لجباز در لغت نامه دهخدا

لج باز. [ ل َ ] ( نف مرکب ) لجوج. ستهنده. ستیهنده در رای خود. مستبد به رأی. یک دنده. یک پهلو. عنود. ستیزه کار. خیره.

معنی کلمه لجباز در فرهنگ معین

(لَ ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) یک دنده ، خودرأی .

معنی کلمه لجباز در فرهنگ عمید

ستیزه کار.

معنی کلمه لجباز در فرهنگ فارسی

ستیزه کار
( صفت ) ۱- ستهنده ستیزه کار . ۲- آنکه در کاری و تصمیمی لجاجت نشان دهد مستبد برای یک دنده .

معنی کلمه لجباز در ویکی واژه

dispettoso

جملاتی از کاربرد کلمه لجباز

ایگریت یک زن بربر است که موهای سرخ دارد. او دختری سرسخت، لجباز و خشمناک است و در فرهنگ مردمان خودش، با نام زن زوبین‌دار معروف است: هم زن است و هم یک جنگاور.