معنی کلمه لاژورد در لغت نامه دهخدا
یکی جام دیگر بُد از لاژورد
نهاد اندرو هفت یاقوت زرد.فردوسی.گویی که رشته های عقیق است و لاژورد
از لاله و بنفشه همه روی مرغزار.فرخی. || ( ص ) کبود :
چو خورشید روی هوا کرد زرد
بینداخت پیراهن لاژورد.فردوسی.نشستند با او بدان سوک و درد
دو رخ زرد و لبها شده لاژورد.