لاولی

معنی کلمه لاولی در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
اولی (۹ بار)ل (۳۸۴۲ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه لاولی

یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ ذهب بعضهم الی أنّ الدّرجات لاولی العلم خاصّة، ای یرفع اللَّه الّذین آمنوا منکم و یرفع الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ و قیل: تقدیره یرفع اللَّه الّذین آمنوا منکم لایمانه و طاعته درجة و منزلة، و یرفع الّذین اوتوا العلم من المؤمنین علی من لیس بعالم درجات. قال الحسن: قرأ ابن مسعود هذه الآیة و قال: یا ایّها النّاس افهموا هذه الآیة و لترغبنّکم فی العلم، فانّ اللَّه یقول: یرفع اللَّه المؤمن العالم فوق الّذی لا یعلم، درجات بیّن اللَّه عزّ و جل فی هذه الآیة فضل العلماء علی من دونهم.
انستیتوی حقوق بین‌الملل توسط گاستو موینیر و گوستاو روولین جاکپیمینز و ۹نفر دیگر از وکلای مشهور بین‌المللی در ۸ سپتامبر ۱۸۷۳ در سالن آرایشال شهر گنت بلژیک تأسیس شد. بنیانگذاران سال ۱۸۷۳ عبارت بودند از: * پاسکوال استانیسلائو مانچینی (از رم)، رئیس؛ * امیل د لاولی (از لیژ)؛ * توبیاس مایکل کارل آسر (از آمستردام)؛ * جیمز لوریمر (از ادینبورگ)؛ * ولادیمیر بسولاسوف (از سن پترزبورگ)؛ * گوستاو مونیر (از ژنو)؛ * ژان گاسپار بلونچشی (از هیدلبرگ)؛ * آگوستو پیوانتو (از ناپل)؛ * کارلوس کالوو (از بوینس آیرس)؛ * گوستاو روولین جاکومینز (از گنت)؛ * دیوید دادی فیلد (از نیویورک)
دیویا (کارینا کاپور) که از این وضع خسته شده‌است تصمیم می‌گیرد از یک خط تلفن ناشناس برای او مزاحمت ایجاد کند او خود را چایا معرفی می‌کند و روزی چند نوبت به لاولی زنگ می‌زند این تماس‌ها کم‌کم باعث می‌شد لاولی عاشق صاحب صدا شود و دیویا هم عاشق لاولی می‌شود اما او نمی‌تواند به لاولی بگوید که چایا است. در یک تماس تلفنی چایا از لاولی می‌خواهد تا با هم فرار کنند و لاولی می‌پذیرد.
خدمتکار خانه این مکالمه تلفنی را می‌شنود و به پدر مادر دیویا خبر می‌دهد. پدر دیویا تصمیم می‌گیرد لاولی را بکشد ولی وقتی می‌فهمد که لاولی عاشق دختر دیگری به نام چایا شده به او اجازه می‌دهد تا برود ولی از یکی از افرادش می‌خواهد تا لاولی را تعقیب کند و اگر در ایستگاه او با زنی قرا نداشت او را بکشد. دیویا که متوجه ماجرا می‌شود از دوستش مایا(هازل کیچ) می‌خواهد به ایستگاه قطار برود و خود را چایا معرفی کند و بعد از نجات لاولی ما جرا را بعداً برای او تعریف کند مایا به ایستگاه می‌رود و خود را چایا معرفی می‌کند و تماس دیویا را قطع می‌کند و دیگر حقیقت را نمی‌گوید و تا جایی که می‌تواند ارتباط او را با دیویا و خانواده اش قطع می‌کند.