معنی کلمه لاور در لغت نامه دهخدا
لاور. [ وَ ] ( اِخ ) قریه ای است پنج فرسنگی میانه جنوب و مغرب کاکی. ( فارسنامه ناصری ).
لاور. [ وَ ] ( اِخ ) قریه ای است دو فرسنگ بیشتر در جانب جنوب فین. ( فارسنامه ناصری ).
لاور. [ وَ ] ( اِخ ) نام دیهی در سه فرسخ و نیم میانه جنوب و مغرب گله دار. ( فارسنامه ناصری ).
لاور. [ وَ ] ( اِخ ) نام دیهی هشت فرسخ میانه شمال و مغرب شنبه. ( فارسنامه ناصری ).
لاور. [ وَ ] ( اِخ ) نام جزیره ای از جزائر خلیج فارس از آن ایران به روزگار حمداﷲ مستوفی. ( نزهةالقلوب ص 234 ). این کلمه در جای دیگر دیده نشد. وشاید مصحف لارک باشد. رجوع به لارک ( جزیره... ) شود.
لاور. [ وُ ] ( اِخ ) نام کرسی بخش در ایالت «تارن » از ولایت کاستر بر کنارآگو به فرانسه. دارای راه آهن و 6015 تن سکنه است.