لامز. [ م ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از لمز به معانی آشکار شدن پیری و اشاره کردن به چشم و مانند آن و عیب کردن و زدن و دور کردن و سپوختن. ( از منتهی الارب ).
معنی کلمه لامز در فرهنگ فارسی
اشکار شدن پیری و اشاره کردن بچشم و مانند آن و عیب کردن و ...
جملاتی از کاربرد کلمه لامز
محبت طاعت آرد این یقین است خود آنهم لامز عقل امین است