معنی کلمه لامان در لغت نامه دهخدا
لامان. ( اِ ) لاف و گزاف. ( برهان ). || فریب و دروغ. ( غیاث ، نقل از شرح خاقانی ). || انبوهی. || بیوفائی. || مغاک. ( غیاث ). || امر است به معنی بجنبان. ( غیاث ). و این گفته غیاث براساسی نیست.
لأمان.[ ل َءْ / ل ُءْ ] ( ع ص ) ناکس و زفت. ( منتهی الارب ).