لافی

لافی

معنی کلمه لافی در لغت نامه دهخدا

لافی. ( ص نسبی ) لافزن. که گوید و نکند. که نازد و فخر آرد بچیزی که ندارد. صَلف. متصلّف. مطرمذ. طرماذ. طرمذار :
آمد اندر انجمن آن طفل خرد
آبروی مرد لافی را ببرد.مولوی.از سر و رو تابد ای لافی غمت.مولوی.لعماظ؛ مرد لافی. طرماذ؛ مرد لافی. رجل مُتصلف ؛ مرد لافی. عنظوان ؛ ساحر لافی و برانگیزنده. ( منتهی الارب ) ( در تاج العروس الساحرالمعتری ).

معنی کلمه لافی در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه خودستایی کند : آمد اندر انجمن آن طفل خرد آبروی مرد لافی را ببرد . ( مثنوی نیک. ۴۳ : ۳ )

معنی کلمه لافی در دانشنامه عمومی

لافی (شخصیت کمیک). لافی ( به انگلیسی: Laufey ) یک شخصیت خیالی شرور بزرگ در کتاب های کامیک منتشر شده توسط مارول کامیکس است. این شخصیت برگرفته از یکی از دیوان اساطیر اسکاندیناوی به همین نام بوده و پدر شخصیت لوکی، برگرفته از لوکی، یکی از ایزدان اصلی اسکاندیناویایی، است. لافی پادشاه غول های یخی، و دشمن اصلی اودین، یکی دیگر از خدایان اسکاندیناویایی و پادشاه سابق آسگارد می باشد. او توسط استن لی و جک کربی خلق شده و برای اولین بار در سفر به اسرار جلد ۱۱۲ام ( ژانویه ۱۹۶۵ ) ظاهر شد.
کلم فیور نقش لافی را در فیلم سینمایی ثور ( ۲۰۱۱ ) بر عهده داشته است.

جملاتی از کاربرد کلمه لافی

گر قدح با لب میگون تو لافی دارد زو نرنجی که به غایت دل صافی دارد
بیگانه صفت دلا هوایی می زن گه گه لافی زآشنایی می زن
گر از خط تو فخر و لافی فزایم نه لافیست نا حق ، نه فخریست مبهم
سخن‌آرایی و لافی نیست خود تو بنگر عیانست یا خبرست
ابر اگر لافی دست ار جود پیش دست تو رعد را بین کثر بسیای چون همی درد قفا
ای که می لافی ز لطف طبع خود انصاف ده در چنین حالی ز می پرهیز کردن چون توان
ز عکس آیینه لافی با دل من می تواند زد اگر مرد است جا در بزم بی تصویر می گیرد
چگویم از این خود سر بد گهر؟! چگویم از این لافی بیهنر؟!
گر ماه و مهر پیشت لافی زنند از حسن بر خرمن مه و مهر آتش زنم زآهی
همی خور بادهٔ صافی ز غم آن به که کم لافی که هرگز عالم جافی نگیرد با کس آرامی