لاف لاف. ( اِ صوت ) خوردن مایعی مانند ماست و جز آن با لبها بدانگونه که آواز کند چنانکه سگ ، گاه ِ آب خوردن. - لاف لاف خوردن ( سگ آب را ) ؛خوردن با لبها و زبان چنانکه آواز کند.
معنی کلمه لاف لاف در فرهنگ فارسی
( اسم ) خوردن آب ماست و غیره بدانگونه که از لبها آواز بر آید چنانکه از دهان سگ بهنگام آب نوشیدن
جملاتی از کاربرد کلمه لاف لاف
در شد سخن کمال و زد لاف لاف از سخن چو در توان زد
درسخنم کزو زنم لاف لاف از سخن چو در توان زد
گفت خر: آری همی زن لاف لاف در غریبی خوش بود گفتن گزاف
کار ندارم جز این کارگه و کارم اوست لاف زنم لاف لاف چونک خریدارم اوست