لاعبی

معنی کلمه لاعبی در لغت نامه دهخدا

لاعبی. [ ع ِ بی ی ] ( ص نسبی )منسوب به لاعب. و بدین نسبت یکی از اجداد ابی الحسن احمدبن عبداﷲبن محمدبن عبداﷲ اللاعبی الاسماطی المعروف به ابن اللاعب شهرت یافته است... ( سمعانی ورق 595 ).

جملاتی از کاربرد کلمه لاعبی

لعب و بازی برای کودک راست مرد با لاعبی نیاید راست