معنی کلمه لاریسا در لغت نامه دهخدا
لاریسا. ( اِخ ) محلی به کنار دجله و آنجا شهری بوده است بزرگ از آن دولت ماد. کزنفون راجع به عقب نشینی ده هزار نفری یونانیها پس از جنگ کوناکسا گوید یونانیها بقیه روز را حرکت کرده بی اینکه آزاری از طرف دشمن بینند به محلی در کنار دجله رسیدند موسوم به لاریسا، این محل سابقاً شهری بود بزرگ و مادیها مالک آن بودند... و وقتی سکنه شهر نیز از مادیها بودند. قطر دیوار آن 25 پا و ارتفاعش صد پا و محیطش دو فرسنگ است. این دیوار از خشت ساخته شده ولی پایه اش ببلندی بیست پا از سنگ تراشیده است. پارسیها وقتی که دولت ماد را منقرض کردند، شاه پارس این شهر را محاصره کرد ولی نتوانست بگیرد بعد ابری آفتاب را پوشید و محصورین از ترس تسلیم گشتند. ( ایران باستان ج 1 ص 265 و ج 2 ص 1064 ).