قیماز

معنی کلمه قیماز در لغت نامه دهخدا

قیماز. [ ق َ ] ( ترکی ، اِ ) کنیز و خدمتگار. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) :
پس در خانه بگو قیماز را
تا بیارد آن رقاق و قاز را.مولوی ( از فرهنگ فارسی معین ).
قیماز. [ ق َ ] ( اِخ ) قطب الدین. رجوع به قطب الدین قیماز شود.

معنی کلمه قیماز در فرهنگ عمید

کنیز، خدمتکار.

معنی کلمه قیماز در فرهنگ فارسی

( اسم ) کنیز خدمتکار : پس در خانه بگو قیماز را تا بیارد آن رقاق و قاز را .
قطب الدین

جملاتی از کاربرد کلمه قیماز

چه شکر داد عجب یوسف خوبی به لبان که شد ادریسش قیماز و سلیمان به لبان
ز فرّ تو در پیش سلطان به خدمت قدرخان و قیصر چو قیماز و قرغو
من این به طیبت گفتم وگر نه خاک توام مرا مبارک و قیماز خوان و سنجر گو