قوامین

معنی کلمه قوامین در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قَوَّامِینَ: بسیار قیام کنندگان - بسیاربر پا دارندگان(کلمه قیام بر وزن فیعال می باشدو قیام بر هر چیز به معنای درست کردن و حفظ و تدبیر و تربیت و مراقبت و قدرت بر آن است ،چون قیام به معنای ایستادن است ، و عادتا بین ایستادن و مسلط شدن بر کار ملازمه هست ودر فارسی هم ...
ریشه کلمه:
قوم (۶۶۰ بار)
«قَوّامین» از مادّه «قیام» جمع «قوّام» «صیغه مبالغه» به معنای «بسیار قیام کننده» است; یعنی باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید، به گونه ای که این عمل خلق وخوی شما شود،وانحراف از آن برخلاف طبع و روح شما گردد.

جملاتی از کاربرد کلمه قوامین

بانک قوامین بانکی وابسته به فرماندهی انتظامی در ایران بود و در ابتدا فقط به کارکنان فرماندهی انتظامی خدمات می‌داد که بعدها این بانک خدمات خود را به عموم مردم ارائه می‌داد. این بانک با حکم رهبر جمهوری اسلامی ایران در بانک سپه ادغام گردید.
در ۲۶ تیر، سرخپوشان پایتخت در سومین دیدار دوستانه خود پیش از شروع فصل جدید لیگ از ساعت ۱۸:۳۵ دوشنبه در ورزشگاه پاس قوامین به مصاف پیکان رفتند و با دو گل (گل به خودی بازیکن حریف و خدادادی) به پیروزی رسیدند.
در ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۸ معترضان به افزایش ناگهانی قیمت بنزین در فاز یک شهرک اندیشه اقدام به اعتراض مسالمت آمیز کردند و در ادامه اعتراضشان به اقدامات مسلحانه کشیده شد و تعدادی از بانک‌های فاز یک اندیشه از جمله بانک انصار، بانک تجارت و بانک قوامین به آتش کشیده شد و به حوزه ۷ امام علی که در ابتدای خیابان شاهد غربی فاز یک اندیشه قرار دارد حمله شد و در جریان این اعتراض حسینیه هیئت الشهداء اندیشه توسط معترضان به وسیله کوکتل مولوتف به آتش کشیده شد در این میان تعدادی از جوانان معترض نیز کشته شدند.
از میدان توبه میدان مروت زاید. مروت گم بودن است و در خود زیستن. قوله تعالی: «کونوا قوامین بالقسط». ارکان مروت سه چیزست: زندگانی کردن با خود بعقل، و با خلق به صبر، و با حق به نیاز. نشان زندگانی کردن با خود بعقل سه چیزست: قدر خود بدانستن، و اندازهٔ کار خود دیدن، و در خیر خویش بکوشیدن. و نشان زندگانی کردن با خلق بصبر سه چیزست: بتوانائی ایشان ازیشان راضی بودن، و عذرهای ایشانرا بازجستن، و داد ایشان از توانائی خود بدادن. و نشان زندگانی با حق به نیاز سه چیزست: هر چه از حق آید شکر واجب بر آن، و هر چه از بهر حق کنی عذر واجب دیدن، و اختیار حق را صواب دیدن.