معنی کلمه قواطع در لغت نامه دهخدا قواطع. [ ق َ طِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قاطعة. رجوع به قاطعة شود. || مرغان که از بلاد سردسیر به گرمسیر روند یابرعکس آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).