معنی کلمه قوابل در لغت نامه دهخدا قوابل. [ ق َ ب ِ ] ( ع اِ ) ج ِ قابلة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قابلة شود.- قوابل الامر ؛ اوائل کار. ( منتهی الارب ).
جملاتی از کاربرد کلمه قوابل کی دهد دست جعل جاعل را که موافق کند قوابل را از روی نگار و از قوابل دیدیم عیان بی محادات