(قَ یِّ ) [ ع . قهریة ] (ص نسب . ) مؤنث قهری . ، قوة ~زور، قدرت .
معنی کلمه قهریه در فرهنگ فارسی
( صفت ) مونث قهری . یا قوه قهریه . زور قدرت : کاتیلینا مصمم بود در صورت لزوم با قوه قهریه حکومت را به دست آرد .
معنی کلمه قهریه در ویکی واژه
مؤنث قه قوة ~زور، قدرت.
جملاتی از کاربرد کلمه قهریه
ظرفیت تولیدی است که فروشنده تنها با در نظر گرفتن مشکلات هر واحد نیروگاهی و شرایط محیطی و بدون در نظرگرفتن اثرات محدودیتهای خارج از مسئولیت خود (از قبیل محدودیت انتقال، حوادث قهریه و دستورهای مرکز)، آن را تعیین و به مدیر بازار اعلام مینماید.
ابرت تمام تلاش خود برای گفتگو با سیاستمداران به کار برد تا نظام امپراتوری را از فروپاشی نجات دهد. وی برای نشان دادن حسننیت به پیروان خود، خواستار کنارهگیری از امپراتور از ۶ نوامبر شد. اما ویلهلم دوم که هنوز در مقر خود در اسپا در بلژیک بود و قصد خریدن وقت برای جمع کردن نیرو داشت. پس از آنکه متفقین در آن روز با مذاکرات آتشبس موافقت کرد، او امیدوار بود که در رأس ارتشش به آلمان برگردد و انقلاب را با قوه قهریه فرونشاند.
آیتالله حسینعلی منتظری مرجع تقلید شیعه در پاسخ به پرسشی در رابطه با نقش رضایت اکثریت مردم در «جواز تصرف در حکومت» گفت که مشروعیت ولایت با انتخاب «صحیح و آزاد» مردم محقق میشود و بدون آن «مشروعیت و مقبولیتی» ندارد. منتظری همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا امامان شیعه، تکیه بر قوه قهریه و نظامی برای تصرف حکومت را مجاز شمردهاند، گفته است: «در تاریخ ثبت نشده است که امامان شیعه برای گرفتن قدرت و حاکمیت، متوسل به زور و سلاح شده باشند.» رادیو زمانه