قمارخانه
معنی کلمه قمارخانه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه قمارخانه در دانشنامه عمومی
منبع اولیهٔ پیدایش قمار ناپیداست. چینی ها برای نخستین بار ۲۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح انجام قمار را ثبت کرده اند ولی قمار در تمام جوامع و دوره های تاریخی به چشم خورده است. از دوره های یونان و روم باستان و ایران صفوی باستان تا ناپلئون و دربار فرانسه و انگلیس قصه های بسیاری سرشار از بازی های مختلف بر سر پول و اموال یکدیگر بر مبنای شانس و احتمالات دیده می شود.
قمارخانه یا همان کازینوها ابتدا در آمریکا به سالن شهرت داشتند و توسعه و شکل گیری انواع این سالنها به چهار شهر مهم مربوط می شده است: نیو اورلئان، سنت لوییس، شیکاگو و سانفرانسیسکو. در این سالنها مسافران می توانستند اشخاصی را بیابند که با آن ها هم صحبت شوند، بنوشند و قمار کنند. در ابتدای قرن بیستم، قمار در آمریکا ممنوع اعلام شد اما بعدها در سال ۱۹۳۱ در ایالت نوادا - لاس وگاس قانونی اعلام شد. بعد از آن در سال ۱۹۷۸ ایالت نیوجرسی، شهر آتلانتیک نیز به صنعت قمار آمریکا اضافه شد.
در اغلب قمارخانه ها بازی هایی با دستگاهی به نام اسلات ماشین یا بازی های بر اساس شانس دیگری مثل: رولت ترفند با کارت وجود دارد. بازی های دیگری که بر اساس ترفند ها و توانایی های ذهنی انجام می شوند نیز موجود هستند: پوکر و بلک جک. اما تمام این بازی ها باکارات اساس قوانین احتمالات ساختاری دارند که موجب می شود صاحب خانه یعنی قمارخانه در تمام زمان برندهٔ کلی باشد. با استفاده از این گونه قوانین معمولاً قمارخانه ها فرمولی برای محاسبه امتیاز بازیکنان در قمارخانه دارند. هر چه زمان بیشتری و پول بیشتری در قمارخانه صرف کنند، اصطلاحاً امتیاز بیشتری کسب می کنند و می توانند از این امتیازات برای دریافت نوشیدنی و یا اقامت رایگان در هتل قمارخانه و . . . بهره ببرند.
در سال ۲۰۱۲ میلادی، درآمد قمارخانه های ماکائو مبلغی بالغ بر ۳۸ میلیارد دلار در مقایسه با قمارخانه های لاس وگاس با تنها ۶ میلیارد دلار بود.
جملاتی از کاربرد کلمه قمارخانه
دنیا قمارخانه دیو است و اندر او ما منکیاگران و اجل نقش بین منگ
می بازم به هیچ خود را ای عشق قمارخانه ات کو؟
کرشمه تو برد از قمارخانه حریف خورد ز دست تو تایب شراب بی تکلیف
اندر قمارخانه این قوم پاک باز دلق گدا و افسر سلطان همی برند
به چشم همت سرشار چون دو دست تهی است متاع هر دو جهان در قمارخانه دوست
اندر قمارخانه چو رندان نشستهایم وز طیلسان و خرقه قلم برگرفتهایم
با آن بت کمزن مقامر دل در کنج قمارخانه بنشستم
به قمارخانه رفتم همه پاکباز دیدم چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
بر بساط قمارخانه حسن تا رخش هست کی قمر گنجد
خرقه بده در قمارخانه عالم خوب حریفی و سودناک قماری