قلندروار

معنی کلمه قلندروار در فرهنگ عمید

مانند قلندر، همچون قلندران.

جملاتی از کاربرد کلمه قلندروار

قلندر نیستم گرچه در صورهٔ لیک در معنی ورای عالم صورت قلندروار می‌گردم
چنگ بستان و قلندروار زن تا به جان باز آورم هوش ای پسر
ای سنایی دم درین عالم قلندروار زن خاک در چشم هوسناکان دعوی‌دار زن
خود قلندروار داده خرقه تقوی به می بر در میخانه بی‌جا عیب زندان کرده‌ایم
چو مست عشق گشتی کوزه در دست قلندروار بیرون شو به بازار
نوای مطرب عشقش اگر در گوش جان آید ز کویش دست بفشاند قلندروار برخیزد
کسوت تقوی قلندروار آشفته بسوز تا بدوزندت حریفان خرقه رندانه‌ای
درین معنی منم هشیار معنی قلندروار اندر دار دنیا
بیفشاند آستین بر هردو عالم قلندروار در میخانه بنشست
بیا تا دست از این دنیا بشوییم قلندروار تکبیری بگوییم