قلمستان

معنی کلمه قلمستان در لغت نامه دهخدا

قلمستان. [ ق َ ل َ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) آن زمین که در آن قلمه بسیار از درختی خاص زده اند. زمینی که در آن به انبوهی قلمه های بسیار نشانده اند تا پس از مدتی معلوم بیرون کرده در زمینهای دیگر بفواصل بیشتر بنشانند. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه قلمستان در فرهنگ معین

(قَ لَ مِ ) [ معر. فا. ] (اِمر. ) زمینی که در آن قلمه های درخت را کارند تا از چوب آن ها بعداً استفاده کنند.

معنی کلمه قلمستان در فرهنگ عمید

زمینی که در آن قلمه های درختان را کاشته باشند.

معنی کلمه قلمستان در فرهنگ فارسی

( اسم ) زمینی که در آن قطعه های درختان ( مانند بید تبریزی و غیره ) را کارند تا از چوب آنها بعدا استفاده کنند .

معنی کلمه قلمستان در ویکی واژه

زمینی که در آن قلمه‌های درخت را کارند تا از چوب آن‌ها بعداً استفاده کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه قلمستان

انباج یکی از روستاهای دهستان لواسان کوچک بخش لواسانات در شهرستان شمیرانات استان تهران ایران است. این آبادی سردسیر و کوهستانی است و از رودخانه افجه مشروب میگردد. شش هکتار باغ و قلمستان دارد و محصولش گندم و بن شن و سیب و آلو ست و شغل مردم محلی در آن زراعت است. این روستا در فاصله سه کیلومتری از شمال خاور شهر لواسان مرکز بخش لواسانات قرار دارد همچنین تپه های به شکل بتن با اسم‌مستعار کانکریت جزو زیبایی در این منطقه میباشد.
شرق قلمستان یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر سبزوار استان خراسان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، طلا است.سنگ میزبان این اندیس برش هیالوکلاستیک، آهک، آندزیت اسپلیتیشده است در این اندیس، پاراژنز‌های مس یافت می‌شوند.
مزارع و باغات این روستا از چشمه ساران و رودخانه تأمین می‌گردد. محصولش گندم، جو، سیب زمینی، لوبیا و سیب بوده و چند هکتار باغ و قلمستان با میوه‌هایی مانند گیلاس، آلبالو، سیب، گردو و آلو دارد. این روستا در فاصله بیست کیلومتری از مشرق شهر لواسان مرکز بخش لواسانات قرار دارد.