قلعه الموت

معنی کلمه قلعه الموت در لغت نامه دهخدا

قلعه الموت.[ ق َ ع َ ی ِ اَ ل َ ] ( اِخ ) نام قلعه ای در قهستان دیلم که حسن بن زید در شهور ستة و اربعین و مأتین ( 246 هَ. ق. ) بنا کرده و در اصل آله موت است یعنی آشیانه عقاب چه آله به الف ممدوده و لام مضموم عقاب است و موت آشیانه و منیر در کارستان در صفت قلعه نوشته : قلعه الموت از رشکش صورت مرگ بخود دیده. ( آنندراج ).

معنی کلمه قلعه الموت در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] قلعه اَلَموت ناحیه ای در رودبار دیلم در حدود ۱۰۵ کیلومتری شمال قزوین که امروزه به رودبار الموت مشهور است و روزگاری دراز به عنوان دژی تسخیر ناپذیر مقر فرمانروایی اسماعیلیان بود. این قلعه تا حدود سده ۹ق در تاریخ سیاسی و نظامی شمال ایران نقش مهمی داشته و از موقعیت استراتژیکی خاصی برخوردار بوده و کلید دروازه دیلمان و گیلان به شمار می آمده است. امروزه این قلعه بر فراز کوهی در کنار روستای گازاخان موجود است و یکی از جاذبه های گردشگری و قلعه های منحصر به فرد ایران محسوب می شود.
درباره اینکه چرا قلعه الموت می گویند، اختلاف وجود دارد؛ بعضی آن را مخفف کلمه اله و آموت دانسته اند. ابن اثیر آن را مخفف اله و موت به معنی تعلیم عقاب می داند. جوینی و مستوفی آن را به معنای آشیانه عقاب دانسته اند. اما واژه آموت شکل دیگری از کلمه آموخت نیز می تواند باشد که امروزه نیز در زبان مردم گیل و دیلم -که ساکنان الموت از آن جمله اند- وجود دارد. بدین ترتیب الموت به معنای عقاب آموخت، و به عبارت دیگر موضعی است که عقاب جای آن را نشان داد.
جغرافی نویسان اولیه در قرن ۶ و ۷ ق الموت را زیر عنوان مستقلی نیاورده اند ولی از آن یاد کرده اند. مستوفی در وصف رودبار آورده که در آنجا ۵۰ قلعه وجود دارد و بهترین آن ها الموت، میمون دژ و لمبسر است و معتبر تر از همه الموت است. البته در همان دوران زکریای قزوینی از الموت مستقلا یاد نموده و آورده است که قلعه ای استوار در ناحیه رودبار میان قزوین و دریای خزر بر قله کوهی واقع است.

جملاتی از کاربرد کلمه قلعه الموت

قافله سالار سنت را ازو فتح و ظفر ملحدان قلعه الموت را موت و الم