قلته

معنی کلمه قلته در لغت نامه دهخدا

( قلتة ) قلتة. [ ق َ ل ِ ت َ ] ( ع ص ) شاة قلتة؛ گوسفند که شیر او شیرین نباشد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
قلتة. [ ق ُ ت َ] ( اِخ ) دهی است خرم معروف به سواتی قلتة، واقع در صعید مصر در مشرق نیل پائین اخمیم. ( معجم البلدان ).
قلته. [ ق َ ت َ / ت ِ ] ( ص ) به معنی دوم قلتبان است که دیوث و قواده باشد. ( برهان ). قلته = قرته = قلتبان. ( حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به قلتبان شود.
قلته. [ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حمزه لو از بخش خمین شهرستان محلات. سکنه آن 42 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

معنی کلمه قلته در فرهنگ فارسی

( اسم ) دیوث قواد قرمساق : شلغم و باقلی است گفته تو نمک ای قلتبان . ترا باید .

معنی کلمه قلته در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قُلْتُهُ: آن را گفتم
ریشه کلمه:
قول (۱۷۲۲ بار)ه (۳۵۷۶ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه قلته

وافتحن منها بنظم مستطاب قلته فی بعض ایام الشباب
وگر باور نمی‌داری که ما قَد قلته صدقٌ فقل لی ایُّ مکتوبٍ که اسمش مرگ نسترده است