قلبین

معنی کلمه قلبین در لغت نامه دهخدا

قلبین.[ ق َ ب َ ] ( ع اِ ) تثنیه قلب در حالت نصبی و جری.
- ذوالقلبین ؛ لقب جمیل بن معمر است ، و درباره وی این آیه نازل شد: ماجعل اﷲ لرجل من قلبین فی جوفه. ( قرآن 4/33 ). رجوع به ذوالقلبین شود.
قلبین. [ ق ُ ب َ ] ( اِخ ) دهی است به دمشق. و گاهی باء آن را کسره دهند. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه قلبین در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قَلْبَیْنِ: دو قلب (عبارت "ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه " کنایه است از اینکه ممکن نیست کسی دو اعتقاد متنافی و دو رأی متناقض داشته باشدو اگر دو اعتقاد متنافی دیدیم باید بدانیم که دو قلب به آن دو معتقد است ، یعنی دو فرد مخالف هر یک به یکی از آن دو اعتقاد دارن...
ریشه کلمه:
قلب (۱۶۸ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه قلبین

هر رنگی آت , فقط بویان الله بویاغینا هر آلدادان بویاقلارا قلبین بویانماسین
قوله: وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ قال المفسّرون: یرید «السّائل» علی الباب، ای لا تزجره اذا سألک فقد کنت فقیرا اذا ما ان تطعمه و امّا ان تردّه ردّا لیّنا جمیلا. یقال: نهره و انتهره اذا استقبله بکلام یزجزه. و عن ابی هریرة قال: قال النّبی (ص) لا یمنعنّ احدکم السّائل ان یعطیه اذا سأل و ان رأی فی یده قلبین من ذهب.