قطاره

معنی کلمه قطاره در لغت نامه دهخدا

( قطارة ) قطارة. [ ق ُ رَ ] ( ع اِ ) چکیده از خون و جز آن. ( منتهی الارب ). چکیده هر چیزی. || آب اندک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه قطاره در فرهنگ عمید

۱. آنچه از چیزی بچکد، چکیده از هرچیز.
۲. آب اندک.

معنی کلمه قطاره در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بستن شتران بر نسقی واحد و پشت سر هم ۲ - دردی که از جوشاندن قند سفید به دست آید : ( قناد ) ... ششم کرت بجوشانند ( قند سفید را ) دردی ماند که آن را قطاره خوانند بغایت سیاه و کدر بود .
چکیده از خون و جز آن . چکیده هر چیزی یا آب اندک .

جملاتی از کاربرد کلمه قطاره

پس این دو صفت ظلمت و کدورت اگر چه در قند تعبیه بود اما ظاهر نبود در قند و نبات و شکر ظهور کمال این دو صفت در قطاره آمد که آخر دردی بود از قند بازمانده و صفا و سپیدی دروی اندک بود و کمال سپیدی و صفا درنبات بود و ظلمت و کدورت در وی اندک بود.
تااگر خواهند که آن صفت بکمال در وی ظاهر شود او را به معدنی باید برد که کمال آن صفت در وی باشد. مثلا اگر خواهند که نبات را صفت سیاهی که در وی اندک ظاهرست کمال رسانند در قطاره باید آمیخت که معدن سیاهی است تا نبات هم به نسبت سیاه شود.