قصه خوان

معنی کلمه قصه خوان در لغت نامه دهخدا

قصه خوان. [ ق ِص ْ ص َ / ص ِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) قصه خواننده. گوینده داستان. قاص :
چه گوید کس از خوبی قصه خوان
که درملک خوبی است صاحبقران.طاهر وحید ( از آنندراج ).شغلی بوده است که در دوره صفوی شیوع داشته است ، و عده ای از شاعران بدان لقب خوانده شده ان-د.

معنی کلمه قصه خوان در فرهنگ عمید

کسی که از روی کتاب برای دیگران قصه بخواند، قصه گو.

معنی کلمه قصه خوان در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که قصه ها را از روی کتاب برای دیگران خواند ۲ - قصه پرداز داستانسرا : در امر معروف و نهی از منکر بنوعی مبالغه فرمودند که قصه خوانان و معرکه گیران از اموری که در او شایبه لهو و لعب باشد ...

جملاتی از کاربرد کلمه قصه خوان

چو من اینجا به جان درماندم از سودای بدکیشی چه سود ای قصه خوان افسانه خوبان کشمیرم
آن نگار قصه خوان تا کرده چادر معرکه عاشقان را صحبت او کرده پا در معرکه
امشب که چشم شوخ تو خوابش نمی برد تا حشر اگر اسیر شود قصه خوان خوش است