قزلباش
معنی کلمه قزلباش در فرهنگ معین
معنی کلمه قزلباش در فرهنگ عمید
معنی کلمه قزلباش در فرهنگ فارسی
سرخ سر، بخشی ازسپاه شاه اسماعیل اول که کلاه سرخ رنگ داشتند
۱ - هر فرد از گروه قزلباش ۲ - ( مطلق ) سپاهیان ایرانی ( صفویان ) یا مملکت ( کشور ) قزلباش . کشور ایران .
معنی کلمه قزلباش در دانشنامه آزاد فارسی
قِزِلباش
اصطلاحی ترکی به معنای لغوی کلّه سرخ یا سرخ سر. در دوران عثمانی موسعاً برای توصیف غُلات شیعۀ آناتولی و کردستان به کار می رفت (از اواخر قرن ۷ق/۱۳م). مشخصۀ عمومی قزلباش ها بستن دستار سرخ بود. برخی از محققان قزلباش ها را اخلاف معنوی خُرَمیّه (مُحمَّریه) می دانند که کلاه سرخ برسر می نهادند و ردای قرمز بر تن می کردند. بعضاً تبار معنوی اینان را نیز به مزدکیه می رسانند. در مفهومی خاص تر ترکان عثمانی طرفداران خاندان صفوی را به تحقیر اوباش قزلباش می خواندند. امّا صفویان خود قزلباش را عنوانی افتخارآمیز تلقی کردند. این اصطلاح را از «تاج»، یعنی کلاه سرخ رنگ دوازده ترک شیخان خویش که نشانۀ اعتقاد به دوازده امام شیعیان بود، برگرفتند. عنوان قزلباش نخست بر طوایف ترکمان حامی صفویه اطلاق می شد، امّا بعدها بر عشایر دیگر پشتیبان صفویان ازجمله تالش ها، کردها و لرها نیز تعمیم داده شد. با رسیدن صفویه به قدرت، رابطۀ پیر ـ مرید از عرصۀ مذهبی به صحنۀ سیاسی آمد و پادشاه عنوان «مرشد کامل» را نیز حفظ کرد. قزلباش ها تمامی مناصب مهم نظامی و حکومتی را دراختیار گرفتند. وکیل (معادل وزیر اعظم) امیرالامراء و قورچی باشی را همیشه از میان ایشان بر می گزیدند و حکومت ولایات نیز به عنوان تیول به امیران قزلباش سپرده می شد. به خدمت گرفتن «غلامان» چرکس و گرجی در جرگۀ سربازان از عهد شاه طهماسب تا شاه عباس اول تدریجاً از قدرت و اهمیت قزلباش ها کاست و سرانجام به ضعف سپاهیان صفوی انجامید. ینی چری های عثمانی در دنیای اسلام فقط قزلباش ها را به دیدۀ احترام توأم با کینه می نگریستند. در افغانستان یک گروه اقلیت شیعی به نام قزلباش در اطراف کابل و دره های حاشیۀ هزاره جات زندگی می کنند. اینان اخلاف سپاهیانی هستند که نادرشاه افشار در آن جا مستقر کرده بود.
معنی کلمه قزلباش در دانشنامه اسلامی
این عبارت ترکی، از دو بخش شکل یافته: قزل + باش
«قزل» در زبان ترکی به معنای سرخ و زرین به کار رفته است. همانندهای این کلمه مانند ماهی قزل آلا، رودخانه قزل اوزن، قزل امام (اشاره به گنبد طلایی امام رضا)، قزل گول (گل سرخ) و شهر قزلجه، در ترکی به کار رفته است. واژه «باش» هم به معنای «سر» (عربی: رأس) است که در دو مصداق سر یک شخص یا سر یک گروه مانند فرمانده به کار می رود که در مصداق دوم با اضافه «ی» به کار می رود مانند «یوزباشی» که به معنای فرمانده گروه صدنفره است .
[ویکی شیعه] قزلباش (ابهام زدایی). قزلباش ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
[ویکی شیعه] قزلباش (افغانستان). قِزِلباش، یکی از اقلیت های قومی شیعه مذهب در افغانستان. بیشتر قزلباش ها ترک تبارند و در مناطق مختلف افغانستان پراکنده اند، اما شمار زیادی از آنها در چنداول کابل ساکن اند. قزلباش ها بر خلاف بیشتر اهالی شیعه افغانستان، از ابتدا شهرنشین بوده اند.
قزلباش های افغانستان، گروهی از بازماندگان سپاه قزلباشند که به فرمان نادرشاه افشار، قندهار را فتح کردند و سپس در قندهار و کابل و هرات ماندگار شدند. برخی منابع، پیشینه قزلباش های افغانستان را به زمان شاه اسماعیل اول صفوی رسانده اند که عده ای از قزلباش ها با شاهزادگان و امیران صفوی که به حکومت بخش هایی از افغانستان فعلی منصوب می شده اند، به آنجا رفته و در مناطق مختلف ساکن می شده اند.
قزلباش ها همواره مسلمان و شیعی مذهب بوده اند، تا آنجا که در محل های اقامت آنان، کلمه قزلباش مترادف با کلمه شیعه به کار می رفته است.
جملاتی از کاربرد کلمه قزلباش
شکوفه چون سپه روم روی گردانده است شده است تا چو قزلباش جلوه گر لاله
در محدوده آذربایجان در گذشته و قبل از گسترش زبان ترکی آذربایجانی، زبان آذری (پهلوی) رایج بود که به مرور پس از ورود و اسکان قبایل تُرک و قزلباش به خصوص در دوره سلجوقیان و صفویه، و ترک سازی به فراموشی سپرده شد.
حذر از تیر آن ترک قزلباش که چشم مست دارد غمزه جماش
وآن روز که شمشیر قزلباش برآشفت در دیدهٔ رومی به شب تیره وسن را
سرو سر خیل قزلباش که بر خاک درش مینهد ترک قزل پوش فلک پیشانی
پناه قزلباش کاندر شکوهش قدر باشکوه قزل ارسلانی
با توجه به شکلگیری پدیدهها بر مبنای اراده و ذهنیتِ نویسنده، قزلباش اعتقاد دارد که و باز هم سفر اثری تخیلی محسوب نمیشود، بلکه اثری قراردادی و برگرفته از تابعهای ذهنی خودِ نویسنده است. هر سه سفر بلافاصله در اولین ایستگاه، وضعیتی ثابت پیدا میکنند و بر خلاف سفرهای تجربیِ مبتنی بر خودشناسی که به چندین ایستگاه و مکان جغرافیایی وابستهاند، این سه سفر در یک ایستگاه خلاصه میشوند. این وضعیت باعث میشود شخصیتها نتوانند چندان جلو بروند و اگر هم پیش بروند، به عقب برمیگردند. از سوی دیگر، رویدادهای مهمی در داستان وجود ندارد که حجمِ بالای آن را توجیه کند. همچنین رمان سرشار از «خوداظهاری، توصیف و برونفکنی» است که چندان ارزش داستانی ندارند.
پس از آن القاسب میرزا همراه با لشکری از عثمانیها به همدان و سپس قم رفت و آنجا را غارت کرد. پس از آن به کاشان رسید، اما با شنیدن خبرِ آمدن شاه تهماسب یکم به آن حدود، متوجه اصفهان شد؛ ولی مردم اصفهان پایداری سختی کردند و او موفق به تصرف این شهر نشد و با رسیدن بهرام میرزا (برادر خودش، که سردار سپاه شاه تهماسب بود)، بهسوی فارس رفت و مردم قلعه ایزدخواست را قتلعام کرد؛ ولی شیراز را نتوانست تصرف کند و از ترس سپاهیان قزلباش رهسپار خوزستان شد.
بوی کلفت نشنیدم ز گل تاج خروس تا نگردید قزلباش نما در کشمیر
سربازان و مقامات قزلباش در پاکستان امروزی در زمان بازگشت همایون از تبعید در ایران صفوی و بازسازی امپراتوری گورکانی، مستقر شدند. همایون شاه سرزمینهای جنوب آسیایی را در جنگ با پشتونها، شیر شاه سوری، از دست داده بود که با کمک ایرانیان بعد از ۱۵ سال در ۱۵۵۵ باز پس گرفت.
شاهسَوَن (شَسَوَن) مرکب از شاه (شه) فارسی و سَوَن ترکی است. این بخشی از ایل که در ساوه هستند پس از رسیدن قشقاییها به فارس در دوران صفویه از قشقاییها ترد شده و مستقل شدند. بخشی دیگری از شاهسون بغدادی که در استان قزوین هستند از آذربایجان به دلیل نام معلوم به خرقان کوچیدن. شاهسون به معنای دوستدار شاه میباشد. ایل شاهسون یک اتحادیهٔ میان طایفههاست که در زمان شاه عباس صفوی از ادغام شماری از تیرههای قزلباش و به منظور تضعیف سرکردگان قزلباش ایجاد شد.
این کجکله ترک قزلباش کدامست آشوب دل و دین بود این فتنه چه نامست
رودخانه دبد یا سابقا بورچالا در روسی،این نام را به اوِزد بورچالی داد.با این حال این منطقه در گرجی بورچالُ،در ارمنی بورچالو و در آذربایجانی بورچالی شناخته می شد.بومیان ترک به دنبال سیاست شاه عباس صفوی بعد از نبرد های موفقیت آمیز او در مقابل پادشاهی های کارتلی و کاختی،در دره رودخانه دبد ساکن شدند که منجر به شکل گیری خانات قزلباش شد.منطقه بعدا در قرن هجدهم باز هم به پادشاهی کارتلی ملحق شد و متعاقبا در سال ۱۷۶۲ به پادشاهی کارتلی کاختی ملحق می شد.در سال ۱۸۰۱ به دنبال ضمیمه سازی گرجستان شرقی توسط روسیه،بورچالی بخشی از استانداری گرجستان روسیه بود.