قرایی

معنی کلمه قرایی در فرهنگ عمید

زهد ورزیدن: فتادم در میان دُردنوشان / نهادم زهد و قرایی به در باز (عطار۵: ۳۳۳ )، ای برآورده سر کبر از گریبان نفاق / نه به رعناییت یار و نه به قرایی قرین (سنائی۲: ۲۸۳ ).

معنی کلمه قرایی در دانشنامه آزاد فارسی

قَرایی
طایفۀ ترک ایرانی، از طوایف یک جانشین خراسان، ساکن شهرستان تربت حیدریه. طایفه ای از این مردم تا دورۀ تیمور در شام سکونت داشتند و به فرمان او به فارس انتقال یافتند و در زمان شاه اسماعیل صفوی به خراسان منتقل شدند و پس از مدتی در تربت حیدریه سکنا گزیدند. اخبار دیگر حاکی از تعلق قرایی ها به قوم برلاس است. جمعیت قرایی ها در دورۀ نادرشاه بالغ بر ۷ـ۸هزار خانوار بود. اسحاق خان قرایی پس از ساختن ارگ تربت حیدریه، حدود ۵هزار خانوار از قراییان را در این شهر اسکان داد. طبق بعضی گزارش ها در دورۀ مظفرالدین شاه، جمعیت این مردم به حدود ۳هزار خانوار رسیده بود. خوانین قرایی در قرون ۱۲ و ۱۳ق از امیران بزرگ خراسان به شمار می رفتند. نجف قلی خان قرایی، پدر اسحاق خان، در عصر نادر، سرکردۀ ۷ـ۸هزار خانوار قرایی بود. حسین خان قرایی از حامیان سلطنت سید محمد متولی بود. امیرخان قرایی مدتی حاکم مشهد بود. اسحق خان قرایی ( ـ۱۲۳۱ق) معروف به امیر خراسان، تا پیش از ورود آقامحمدخان به خراسان، بزرگ ترین امیر آن ولایت بود. قلمرو او از پشت دروازۀ شهر مشهد تا کوهستان قائن کشیده شده بود. او ۶هزار جنگجو در اختیار داشت. پس از قتل اسحاق خان و پسرش حسن علی خان و فرونشاندن شورش پسر دیگرش محمدخان، اعتبار و اقتدار قرایی ها رو به افول نهاد. قرایی ها از دورۀ صفویه، متعهد به تجهیز چند دستۀ نظامی بودند. اینان در عصر قاجاریه نیز چند دسته و فوج نظامی را تجهیز می کردند. امروزه تمامی قرایی ها یک جانشین اند.

جملاتی از کاربرد کلمه قرایی

شیخ گفت هر قرایی کی در سماع درویشان او بطّال طریقت است.
از توبه و قرایی بیزار شدم، لیکن از رندی و قلاشی بیزار نخواهم شد
فتادم در میان دُردنوشان نهادم زهد و قرایی به در باز
اگر در جمع قرایان نشینیم ز سر تا پای قرایی بباشیم
که اگر این نقل را صحیح فرض کنیم قرایی‌ها از بازماندگان این قوم می‌باشند و احتمال دارد واژهٔ قرایی منسوب به جزء اول قراتاتار باشد.
مپرس از اوحدی حال نماز و صوم و قرایی که مسکین این زمان از خانهٔ خمار می‌آید
۳۵. ۲۰۰۳،  یونان، آتن: حامد ثانی خانی، حسین صادقی اصفهانی و نوا قرایی مدال طلا، محمد رشیدیان مدال نقره (نفرات ذخیره: آذین شهاب و فرید موحدی نایینی).
کجا اصلی بود کاری که من سازم به قرایی که از رندی و قلاشی نهادستند بنیادم
پیش ما قصه به تزویر و به قرایی نیست مرد عاشق بر ما اعلم و احکم باشد
قلاشی و عاشقی سرمایۀ ماست قرایی و زاهدی جهانی دگرست
باغ من یا باغ بی‌برگی عنوان یکی از مشهورترین شعرهای مهدی اخوان ثالث (م. امید) در قالب نیمایی با ساختی چهارپاره از مجموعۀ زمستان است. این شعر در خردادماه ۱۳۳۵ سروده شده و به یدالله قرایی تقدیم شده‌است.
مرا سودای آن دلبر ز دانایی و قرایی برون آورد تا گشتم چنین شیدا و سودایی
مرا بی خویشتن بهتر که باشم به قرایی فروشم زهد و طاعات
سردار اسحاق‌خان قرایی تربتی از رجال دورهٔ فتح‌علی‌شاه قاجار است و در حدود سال‌های ۱۱۵۰ تا ۱۲۳۱ هجری شمسی همزمان با اوایل حکومت قاجار در منطقه خراسان می‌زیسته‌است. وی از خان‌های خراسان بود که هم‌زمان با لشکرکشی فتحعلی شاه برای فتح خراسان در سال ۱۲۱۷ همراه با دیگر خانهای خراسان، به وی پیوست. اسحاق خان در تصرف خراسان توسط محمد علی میرزای دولتشاه در سال ۱۲۱۷، نقش مؤثری داشت.