قراقویونلوها

معنی کلمه قراقویونلوها در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قراقویونلوها، طایفه ای چادرنشین، دارای مذهب تشیع، از حکمرانان ترکمن بودند که برای مدت نزدیک به یک سده بر مناطقی از غرب و شمال غربی ایران فرمانروایی کردند.
در هنگام لشگرکشی مغول به آسیای میانه در اوایل قرن هفتم عده ای از ترکمنان صحرا نورد آسیای میانه ساکن شرق دریای خزر به آسیای غربی کوچ کردند و در نواحی شمال بین النهرین حوالی دریاچه وان و حدود آناطولی شرقی به دامداری پرداختند.آنها در اواخر دوره سلطنت ایلخانان و با فترت قدرت ابوسعید بهادرخان از فرصت استفاده کرده و به سرزمین های اطراف یورش برده و به تصرف آن سرزمین ها پرداختند.
مشهورترین طوایف
مشهورترین این طوایف چادرنشین، دو طایفه "قراقویونلو" و "آق قویونلو" بودند که به معنی گوسفندان سیاه و گوسفندان سفید می باشند، در منشا این نامگذار ی ها چند نظر وجود دارد؛ بعضی محققان گفته اند شاید به نوعی "توتم" دلالت دارد و برخی هم گفته اند بدلیل تصویر پرچم های آنها که نقش گوسفند سیاه یا سفید داشت.
مذهب طوایف
قراقویونلوها تقریباً نیم قرن زودتر از آق قویونلوها روی کار آمدند و پیرو مذهب شیعه و آق قویونلوها سنی مذهب بودند. قراقویونلوها به یکی از بیست و چهار تیره از ترکان غز (اوغوز) منسوبند و یکی از مورخان عثمانی به نام مولانا شکرالله، آنها را اولاد شخصی به نام "دنیز خان" می داند، او اشاره می کند که این را از زبان "جهانشاه" یکی از مشهورترین پادشاهان قراقویونلوها شنیدم.
اولین فرد سیاسی
...
[ویکی شیعه] قراقویونلوها از قبایل ترکمانی بودند که در فاصله سال های ۷۷۷ تا ۸۷۳ در آناتولی شرقی حکومت داشتند. قراقویونلوها در اوج قدرتشان در فاصله سالهای ۸۰۹ تا ۸۷۲ بر سرزمین های داخلی ایران سلطه یافتند و قلمروشان از شرق تا مرزهای هرات گسترش یافت. درباب مذهب قراقویونلوها اختلاف نظر وجود دارد، برخی پژوهشگران با استناد به روایات تاریخی و آثار معماری باقی مانده از آنان، امرای قراقویونلو را شیعه دانسته اند.
قراقویونلو ها اتحادیه ای از ایلات ترکمان بودند که در آسیای صغیر می زیستند. درباره ترکیب قبایل این اتحادیه و منشاء آن ها اطلاعات دقیقی در دست نیست. قراقویونلوها یکی از بیست و چهار تیره ترکان غز (اوغوز) و به تعبیر منابع اسلامی ترکمان بودند. بخشی از قبایل ترکمان در زمان کوچ در عهد سلجوقیان به آسیای صغیر مهاجرت کردند و برخی دیگر از قبایل همزمان با یورش مغول به این دیار کوچ کردند.
قراقویونلو به معنای صاحبان گوسفندان سیاه است. درباره علت نامگذاری این قبیله به نام قراقویونلو اختلاف نظر وجود دارد. بنابر نظر برخی این نامگذاری اشاره به عقاید توتمی دارد. برخی دیگر بر آنند که این نام از نشان پرچم قبیله گرفته شده که تصویر گوسفندی سیاه بوده است. نظری که بیشتر مورد قبول پژوهشگران است علت نامگذاری را با نژاد گوسفندان این قبیله مرتبط می داند که به رنگ سیاه بوده اند.
[ویکی اهل البیت] کلید واژه: شیعه در ایران، تاریخ تشیع، قراقویونلوها، قرایوسف
پس از تیمور دو دسته از طوایف ترکمان در ایران حکومت کردند که هر دو آن طایفه، شکل گوسفندی را روی پرچم خود رسم می نمودند. طایفه اول را قراقویونلوها یا گوسفند سیاهان گویند.
این طوایف به تدریج در ایران اقتدار به هم رسانیدند و در زمان تیمور در آذربایجان اقامت نمودند. مؤسس سلسله قراقویونلو شخصی به نام قرایوسف بن محمد است که از امرای سلطان احمد جلایر و پدرزن او بود. در هنگام حمله امیر تیمور، سلطان احمد با قرایوسف به مصر گریخت.
پس از رسیدن خبر مرگ تیمور، قرایوسف به آذربایجان آمد و در جمادی الاول سال 809 هـ.ق میرزا ابوبکر نوه تیمور را در حوالی نخجوان شکست داد و تبریز را از او بگرفت و پس از کشتن میرانشاه در 810 بر آذربایجان مستولی گشت و پسر خود پیربداق را اسما به سلطنت برداشته به نام او کشورگشایی می کرد.
تا این که در نزدیکی تبریز سلطان احمد جلایر را شکست داده و او را به قتل رساند و تمام مغرب ایران را از اران تا عراق به تصرف درآورد و از طرف مغرب تا حدود حلب پیش راند. اما در هنگامی که شاهرخ پسر تیمور در 823 به جنگ او می رفت در اوجان آذربایجان به مرگ ناگهانی درگذشت.
امرای این سلسله عبارتند از:
نقش دولت قراقویونلوها در تاریخ تشیع ایران:
قراقویونلوها با داشتن تمایلات، باورها و اعتقادات شیعی زمینه باروری و ظهور مذهب تشیع را به منزله مذهب رسمی حکومت صفویه فراهم ساختند. تبریز که در زمان «اولجایتو» مرکز حکومت ایلخانی محسوب می شد، با تصمیم وی به رسمی کردن مذهب تشیع، آمادگی یافت تا در زمان های بعد نیز مهد تشیع ایران باشد. حضور قراقویونلوها در آذربایجان و تبریز، محیط مناسبی برای پذیرش شیعه فراهم ساخت.

جملاتی از کاربرد کلمه قراقویونلوها

دوگر: از طوایف مهم ساکن آناطولی، سوریه و عراق- موصل- ماردین و کرکوک - دقوق - که درگیری‌های بین قراقویونلوها و آق‌قویونلوها موجبات تقسیم و پراکندگی بسیار آنان را فراهم آورد. از طوایف دوگر در ناحیهٔ اردبیل نیز وجود دارند که توسط قراقویونلوها به آن‌جا کوچانده شده‌اند و اصالتاً متعلق به دوگرهای «اورفا» می‌باشند.
این طایفه شیعه مذهب بوده‌اند و کلاه سیاه بر سر می‌گذاشتند و با طایفه دیگری که سنی و کلاه سفید بر سر می‌گذاشتند عموماً در رقابت و همجوار بوده‌اند. مسجد کبود در تبریز از بناهای ساخته شده در دوران قراقویونلوها است.
در یکی از وقف‌نامه‌های مربوط به زمان قراقویونلوها به‌نام وقف‌نامهٔ مظفریه نام عموزین‌الدین با عنوان امیرزین‌العارفین نوشته شده است. از قنات‌های معروف این کوی می‌توان از ایلانلو، علی‌خاتون و میرقاسم نام برد. مسجد تاریخی معجز از مهمترین مساجد عموزین‌الدین به شمار می‌رود. یکی از مشاغل قدیمی این کوی نمک فروشی است که پیشه بیشتر مردم این منطقه به شمار می‌رفت که اکنون نیز تعدادی از اهالی کوی به این کار مشغولند. بیشتر اهالی تبریز برای تهیه نمک به کوی عموزین‌الدین مراجعه می‌کنند و در قدیم عده‌ای نیز با حمل نمک بر روی گاری‌های اسب کش به کوچه پس کوچه‌های شهر تبریز رفته و با فروش این کالا امرار معاش می‌کردند. در زبان ترکی به نمک فروشان «دوزچولار» می‌گویند.
تاریخ نویسانی که تاریخ قاجارها را نوشته‌اند ایشان را مغول دانسته‌اند، اما چون هیچگونه سند کتبی بکار نبرده‌اند این خود می‌رساند که تنها به گفته و مدل سر کردگان این طایفه بسنده کرده‌اند؛ زیرا بسیاری از طوایف ترک، از اعقاب چنگیز و پادشاهان مغول بودن را افتخاری پنداشته و خود را به ایشان نسبت داده‌اند و نسب خود را نخست به تیموریان و از آن راه به ایلخانان مغول رسانده و حتی قراقویونلوها و آق‌قویونلوها راهم که با ایشان نزدیک بوده‌اند با خود درین نسبت شریک کرده‌اند.
در ساوه یکی طایفه‌های ایل شاهسون بغدادی می‌باشند و گفته می‌شود که در زمان نادرشاه به ایران انتقال داده شده‌اند. منبع یا منابعی که ارتباط این اقوام و گروه‌ها را به قراقویونلوهای دوره قبل از صفویه ذکر کرده باشد در دسترس نیست؛ اما این فرضیه خیلی دور از حقیقت نیست. به‌ویژه که قراقویونلوها مدتی حاکمان بغداد نیز بوده‌اند.[نیازمند منبع]
پادشاهی دودمان صفوی به وسیله شاه اسماعیل یکم با تکیه بر پیروان طریقت تصوف علوی درست شد. این پیروان که بیشتر از ایل‌های آناتولی بودند و بعدها به قزلباشها نامور شدند بر سر باورهای خود سال‌ها به هواداری از آق‌قویونلوها و قراقویونلوها درگیر جنگ‌های پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان، نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی‌الدین و نوه اوزون‌حسن آق قویونلو زیر آموزش بزرگان قزلباش پرورش یافت و رهبر دینی آنان به‌شمار می‌آمد.
بعد از مرگ شیخ ابراهیم پسرش شیخ جنید جانشین وی شد. جنید در میان این عشایر عمدتاً ترکمان هوادارنی جمع کرد، برای عملیات نظامی تمرینشان داد و علیه مردم قفقاز، ارمنی‌ها، گرجی‌ها و چرکس‌ها از آن‌ها استفاده کرد. آن تازش‌ها صفویان را با شروانشاهان دچار منازعه کرد. جنید که قدرت مادی لازم را برای مقابله با نیرومندترین سلسله آن زمان یعنی قراقویونلوها نداشت با دشمن سرسخت آنان آق قویونلوها متحد شد و با خدیجه بیگم خواهر اوزون حسن، فرمانروای مقتدر آن‌ها ازدواج کرد. او بعداً در جنگ با شروان‌شاهان کشته شد و پسرش شیخ حیدر جانشین او شد.
در ربع آخر قرن چهاردهم، قبیله اغوز سنی آق‌قویونلو، ارمنستان از جمله شیراک را تصرف کرد. در سال ۱۴۰۰ تیمور لنگ به ارمنستان و گرجستان حمله کرد و بیش از ۶۰ هزار نفر از مردم محلی را که از کشتار او زنده مانده بودند، به عنوان برده اسیر کرد. بر اثر این کشتارهای جمعی بسیاری از مناطق از جمله شیراک خالی از سکنه شد. در سال ۱۴۱۰ ارمنستان تحت کنترل قبیله اغوز شیعه قراقویونلو قرار گرفت. به گفته مورخ ارمنی توماس متسوب، اگرچه کارا قراقویونلوها مالیات‌های سنگینی بر ارمنیان وضع می‌کردند، سال‌های اولیه حکومت آنها نسبتاً مسالمت‌آمیز بود و برخی بازسازی‌ها در شهرها صورت گرفت.