قرارنامه
معنی کلمه قرارنامه در فرهنگ عمید
۲. (حقوق ) قرارداد.
معنی کلمه قرارنامه در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه قرارنامه
«بنابر قرارنامه "کرشش" معلم توپخانه، متعهد گردیده: در "مکتبخانه پادشاهی تدریس کند؛ به تعلیم بپردازد؛ هرگاه شکایتی داشتهباشد راست به راست و بدون واسطه دیگر (یعنی بدون دخالت سفارتخانه اجنبی) به دولت مراجعه نماید؛ و خلاف عادات و قواعد مملکت ایران کاری از او سر نزند. مدت خدمت پنج سال در نظر گرفته شد، و مأخذ کلی مواجب هر کدام ششصد تومان در سال معین گردید.»