قرئ

معنی کلمه قرئ در فرهنگ فارسی

وقت قاقیه

معنی کلمه قرئ در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قُرِئَ: خوانده شد
ریشه کلمه:
قرء (۸۸ بار)
جمع کردن. «قَرَءَ الشَّیْ‏ءَ قَرْءاً وَ قُرْآناً: جَمَعَهُ وَ ضَمَّ بَعْضَهُ اِلی بَعْضٍ» خواندن را از آن قرائت می‏گویند که در خواندن حروف و کلمات کنار هم جمع می‏شوند راغب گوید:«اَلْقِرائَةُ ضَمُّ الْحُرُوفِ وَ الْکَلِماتِ بَعْضِها اِلی بَعْضٍ فِی التَّرْتیلِ» ولی به هر جمع قرائت نگویند مثلا وقتیکه گروهی را جمع کردی نمی‏گویی «قَرَئْتُ الْقَوْمَ»... . چون قرآن خواندی به خدا پناه بر . چون قرآن خوانده شود گوش کنید و ساکت باشید تا مورد رحمت قرار گیرید. هر دو امر راحمل بر استحباب کرده‏اند و چه بهتر است که موقع تلاوت قرآن همه ساکت شده و گوش بدهند رجوع شود به«نصت». * . قروء جمع قرء است. و آن بر طهر و حیض هر دو اطلاق می‏شود. گفته‏اند آن از اضداد است ابن اثیر در نهایه می‏گوید: قرء از اضداد است بر طهر اطلاق می‏شود و آن قول شافعی و اهل حجاز است و بر حیض اطلاق می‏شود و آن مذهب ابوحنیفه و اهل عراق می‏باشد، اصل قرء به معنی وقت معلوم است لذا به طهر وحیض اطلاق شده زیرا هر یکی را وقتی هست. ایضاً در نهایه نقل شده که رسول خدا«صلی الله علیه واله»به زنی فرمود:«دَعِی الصَّلوةَ اَیَّامَ أقْرائِکِ» در این حدیث مراد از قرء حیض است این حدیث در مجمع نیز آمده است. مراد از قروء در آیه شریفه نزد ما امامیه طهرها است چنانکه طبرسی رحمه الله درمجمع وجوامع الجامع تصریح کرده است قول زیدبن ثابت، ابن عمر، مالک،شافعی و اهل مدینه نیز چنین است ولی دیگران آن را حیض گفته‏اند و دلیلشان حدیث فوق است. و نیز اهل سنت از علی «علیه السلام» نقل کرده‏اند که فرمود: «اِنَّ الْقُرْءَ الْحَیْضُ». در المیزان فرموده: علی هذا اظهر آن است که به معنی طهر باشد زیرا آن حالت جمع شدن خون (درشکم زن) است و بعد در حیض استعمال شده زیرا آن حالت بیرون ریختن بعد از جمع است(انتهی). در تفسیر عیاشی از زراره از امام‏باقر «علیه السلام» نقل شده: اقراء طهرهاست و فرمود: قرء مابین دو حیض است «اَلْاَقْراءُ هِیَ الْاَطْهارُ وَ قالَ: اَلْقُرْءُ ما بَیْنَ الْحَیْضَتَیْنِ» در مجمع و تفسیر عیاشی از زراره نقل شده، گوید:از ربیعة الرأی شنیدم می‏گفت: رأی من آن است اَقْرائیکه خدا در قرآن فرموده طهراند ما بین دوحیض و حیض مراد نیست. گوید: محضر حضرت باقر«علیه السلام» واردشده قول ربیعه را نقل کردم، فرمود: دروغ می‏گوید رأی خودش نیست از علی «علیه السلام» به وی رسیده است. گفتم اصلحک الله آیا علی «علیه السلام» چنین می‏فرمود؟ فرمود: آری می‏فرمودقُرْء طهر است. زن خون را در آن حال در شکم جمع می‏کند و چون حائض گردید بیرون می‏ریزد. گفتم: اصلحک الله مردی در حال طهر طلاق داده بدون جماع با دو شاهد عادل فرمود چون زن به حیض سوم داخل شود عده‏اش منقضی است شوهران بر او حلال اند، گفتم: اهل عراق روایت می‏کنند از علی «علیه السلام»که می‏گفته تا از حیض سوم غسل نکرده مرد می‏تواند رجوع کند؟ فرمود: دروغ می‏گویند فرمود: علی «علیه السلام» می‏فرمود: چون خون حیض سوم را دید عده‏اش تمام است. (ترجمه از تفسیر عیاشی).

جملاتی از کاربرد کلمه قرئ

یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساقٍ یوم ظرف و المعنی: فلیأتوا بشرکائهم فی ذلک الیوم لتنفعهم و تشفع لهم. و قیل: معناه اذکر یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساقٍ و قرئ بالنّون نکشف عن ساق.
«یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ» الدّین هاهنا الجزاء و منه قولهم‌ کما تدین تدان‌، یعنی کما تفعل تجازی، و فی الخبر، یوم یدان النّاس باعمالهم‌، و المعنی یوفیهم اللَّه الجزاء الحقّ ای الجزاء الواجب، و قرئ فی الشواذ الحقّ بالرفع فیکون صفة للَّه عز و جل، «یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ» یقضی بحق و یأخذ بحق و یعطی بحق قال ابن عباس: «و ذلک انّ عبد اللَّه بن ابیّ کان یشکّ فی الدّین فیعلم یوم القیامة انّ اللَّه هو الحق المبین.
و قیل: الاستعتاب طلب الرضا. و المعنی: ان یطلبوا الرضا فما هم بمرضی عنهم. و قیل معناه: ان یسئلوا ان یرجع بهم الی ما یحبون لهم لم یرجع بهم. و قیل: ان یعتذروا فما هم ممّن یقبل عذرهم. یقال: استعتبه، ای طلب منه الرجوع الی الرضا. و اعتبه، ای ازال عنه المکروه و عاد به الی المحجوب. و قولهم: لک العتبی، ای الرجوع الی ما تحبّ. و قرئ فی الشّواذ: و ان یستعتبوا فما هم من المعتبین یعنی: و ان اقیلوا فما هم من التائبین المرضین، کقوله عز و جل: وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ.