قبیله قریش

معنی کلمه قبیله قریش در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قبیله قریش، که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله وسلّم) از میان آنان برخاست؛ از مشهورترین و مهم ترین قبایل عرب در حجاز بوده است. بیشتر نسب شناسان عقیده دارند که قریش لقب «نضر بن کنانه»، جد دوازدهم پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) است؛ از این رو هر طایفه ای که نسب اش به نضر بن کنانه برسد، قرشی خوانده می شود. در قرآن سوره ای نیز به نام قریش آمده است.
به گفته نسب شناسان عرب، نسب قریش به حضرت ابراهیم (علیه السّلام) برمی گردد. قریش از نسل اسماعیل (فرزند ابراهیم) است، که ابراهیم او را به همراه مادرش در «دره غیر قابل کشت» سکونت داد. «رَبَّنا إِنِّی أَسْکنْتُ مِنْ ذُرِّیتی بِوادٍ غَیرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیتِک الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیقیمُوا الصَّلاه فَاجْعَلْ أَفْئِدَه مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یشْکرُون ؛ پروردگارا، همانا من بعضی از فرزندانم را (اسماعیل را به همراه مادرش) در دره ای بی کشت و زرع در نزد خانه محترم و مصون تو ساکن کردم، پروردگارا تا نماز را برپا دارند، پس چنان کن که دل هایی از مردم به سوی آنها میل کنند، و از محصولات گوناگون روزی آنان گردان، باشد که سپاس گزارند.»ابن سعد از پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) نقل می کند: «اعراب فرزندان اسماعیل بن ابراهیم هستند.» نسب شناسان در شجره نامه قریش دارای اختلاف نظر فراوان هستند. به نظر می رسد که تردید برخی از آنان در تعیین دوران زندگی بعضی از آنها در فاصله میان عدنان و اسماعیل باشد. اکثر مورخین، اجداد پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) را از عدنان، جد بیستم رسول اکرم (صلی الله علیه و اله وسلّم) ضبط کرده اند. عدنان پدر اعراب عدنانی یا نزاری یا مضری بود. مسعودی در «التنبیه و الاشراف» خود چنین نوشته است: « اینکه نسب پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) را از معد جلوتر نبردیم برای این است که از این کار نهی کرده و فرموده نسب شناسان دروغ گفته اند. همچنین از معد تا اسماعیل بن ابراهیم در شمار و نام کسان اختلاف بسیار است و آن چه مسلم و بی خلاف است نسب ایشان تا معد بن عدنان است.» در ذکر نسب قریش، بین علمای علم نسب، چند نظر وجود دارد؛۱- بیشتر نسب شناسان بر این اعتقادند که پدر قریش، نضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان، جد دوازدهم پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) است؛ ۲- عده ای از آنان گفته اند قریش، فرزندان مالک بن نضر بن کنانه اند؛ ۳- برخی دیگر از دانشمندان نسب شناس، قریش را لقب فهر بن مالک، جد دهم پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم)، دانسته اند و نسل او را قریشی به شمار می آورند؛ ۴- عده ای هم، به قصی بن کلاب، قریش گفته اند و معتقدند قبل از او، به کسی دیگر، قریش گفته نشده است.
وجه تسمیه و مفهوم قریش
نسب شناسان همچنین در معنای کلمه قریش و علت نام گذاری به قریش دچار اختلاف نظر شده اند و حتی بعضی تعداد اقوال را درباره وجه تسمیه و مفهوم قریش تا بیست مورد شمارش نموده اند؛ در ذیل به مهمترین معانی و دلائل نام گذاری اشاره می شود.
← لقب نضر بن کنانه
بر اساس منابع تاریخی، قبیله قریش از ۲۵ طایفه، تشکیل می شد؛ از طوایف ۲۵ گانه قریش، برخی در سرزمین بطحاء (مناطق هموار مکه) ساکن بودند که به «قریش بطاح یا قریش بطحاء» شهرت داشتند و طایفه هایی نیز در کوه ها و بیرون شهر مکه ساکن بودند که به «قریش ظواهر» مشهور بودند. مسعودی مورخ مشهور اسلامی، طایفه های قبیله بزرگ قریش مقارن ظهور اسلام را ۲۵ طایفه به شرح زیر دانسته است:۱. بنی هاشم بن عبد مناف؛۲. بنی مطلب بن عبد مناف؛۳. بنی حارث بن عبدالمطلب؛۴. بنی امیه بن عبد شمس؛۵. بنی نوفل بن عبدمناف؛۶. بنی حارث بن فهر؛۷. بنی اسد بن عبدالعزی؛۸. بنی عبدالدار بن قصی؛۹. بنی زهره بن کلاب؛۱۰. بنی تیم بن مرّه؛۱۱. بنی مخزوم بن یقظه؛۱۲. بنی یقظه بن مره؛۱۳. بنی مره بن کعب؛۱۴. بنی عدی بن کعب؛۱۵. بنی سهم بن عمرو؛۱۶. بنی جمح بن عمرو؛۱۷. بنی مالک بن حنبل؛۱۸. بنی معیط بن عامر؛۱۹. بنی نزار بن عامر؛۲۰. بنی سامه بن لؤی؛۲۱. بنی ا درم تیم بن غالب بن فهر؛۲۲. بنی محارب بن فهر؛۲۳. بنی حارث بن عبدالله بن کنانه؛۲۴. بنی نباته؛۲۵. بنی عائذه. سپس مسعودی می افزاید: از بنی هاشم تا بنی جمح بطون قریش بطاح و از بنی مالک تا به آخر جزء بطون قریش ظواهرند.
جایگاه قریش در میان اعراب
...

جملاتی از کاربرد کلمه قبیله قریش

ابن کثیر، مفسر اهل سنت، از پیامبر اسلام نقل می‌کند که سوره قریش در فضیلت قبیله قریش نازل شده‌است. در حدیثی از محمد به نقل از ابی بن کعب آمده‌است که: «کسی که سوره قریش را بخواند به تعداد هر یک از کسانی که در گرد کعبه طواف کرده، یا در آنجا معتکف شده، ده حسنه به او می‌دهند.»[الف] در تفسیر روایی البرهان، از تفاسیر شیعه، از خواص این سوره برای دفع آسیب از خوراکی‌های مشکوک به مضر یاد شده‌است.
در این سوره از ایلاف (به معنای همبستگی) قبیله قریش، قبیله مسلط شهر مکه، یاد شده‌است که در سفرهای تجاری قریشیان به سرزمین‌های یمن و شام، این همبستگی قوی‌تر می‌شد. ثبات مکه در واقع مبتنی بر حفظ توازن قدرت میان ائتلاف‌های رقیب از قبیله قریش بود. مفسران در بیان اینکه چگونه قریش از گرسنگی و ناامنی محفوظ هستند، تفسیرهای متفاوتی متصور شده‌اند؛ از جملهٔ این موارد می‌توان به امنیت راه‌ها برای تجارت این قبیله اشاره کرد که به سبب بزرگی جایگاه آنها در نزد قبایل عرب، حتی راهزن‌ها، بوده‌است. همچنین امنیت شهر مکه در مراجعت قبایل مختلف به این سرزمین از دیگر دلایل این تعبیر یاد شده‌است. در نهایت، خداوند از قریش به جهت این دو نعمت، توقع عبادت خویش را دارد.
عنوان «اشراف» — با آنکه در قرون پس از بلاذری، لفظ «شریف» بر منسوبان به اهل بیت پیامبر اسلام یا اعضای قبیله قریش اطلاق می‌شد — در این کتاب بلاذری ناظر به گروه خاصی از اعراب نیست؛ بلکه به گفته محققان، اَشراف در اینجا به‌طور مطلق بزرگان عرب و احتمالاً شامل کسانی است که از نژاد خالص عرب بوده‌اند.
بر اساس آنچه تفاسیر شیعه و سنی گزارش کرده‌اند، کلمه «الکافرون» در آیه اول سوره، همه کافران را مورد خطاب قرار نداده‌است؛ بلکه به واسطه «ال عهد»، گروهی از قبیله قریش را مدنظر دارد.